از واقعه کاتین و جنایت ارتش سرخ تا خیانت به لیست امید شورای شهر رشت/ قلم های سرخی که سر سبز رشت را به باد میدهد…
حرف تازه – محمدرسول محمد پور در یادداشتی به اتفاقات اخیر مدیریت شهری رشت واکنش نشان داد و نوشت:
۱٫در چهاردهمین سال هجری قمری برابر با ۶۳۵ میلادی یزدگرد سوم شهریار ایران، سرداری لشکر را به رستم فرخزاد واگذاشت. رستم در این وقت نایب السلطنه ایران محسوب میشد و کاملا از خطر عظیمی که در نتیجه حمله مسلمانان متوجه ایران و دولت ساسانی بود اطلاع داشت و سپاهی بزرگ از مردان جنگی در پیرامون پایتخت آماده ساخت.
در همان زمان از سوی خلیفه عمر بن خطاب، سعد پسر ابی وقاص که در حیله و نیرنگ شهره خاص و عام بود با سی هزار لشکر در قادسیه خیمه افراشت و رستم پس از عبور از فرات در برابر سپاه عرب صف آرایی کرد.جنگ چهار روز به طول انجامید.
در روز اول اسب های عرب از فیل های سپاه ایران فرار می کردند و جناحین لشکر اعراب در مضیقه افتاده و روی هم رفته خسارت و لطمات زیادی به خود دید و با اطاعت امرا از رستم فرخزاد به نظر میرسید جنگ به نفع ایرانیان تمام خواهد شد.
اما در روز سوم با سودای نام و نان برخی از فرماندهان لشکر ساسانی به اعراب پیوسته و چشم و خرطوم فیل ها را به عنوان نقاط آسیب پذیر به سپاه اعراب گرا دادند و این امر باعث غلبه سپاه عرب به ترفند بکارگیری سواره نظام ایران انجامید و ساسانیان شکست سختی خوردند لیکن اعراب در اولین گام پس از پیروزی جهت عبرت سپاه خود سر از تن خائنین ایرانی جدا و بر نیزه ها کردند.
تاریخ ایران از گذشته تا معاصر مملو از شکست هایی است که بنا بر خیانت افرادی سست عنصر و منفعت طلب و عده ای زبون در یک قدمی پیروزی به اجداد ما تحمیل شد و چه بسا همین کوته فکری ها چندین بار مسیر تحولات تاریخ را تغییر داد…
یقینا بالاترین ارزش جهت ارزیابی عیار آدمی التزام به صداقت و حقیقت در عمل و وفای به عهد و پیمان است و رستاخیز وعده ای رویایی برای آنانی است که هر روز بنا به نیاز، موقعیت و فرصت بزک نکرده و در نقشی متضادِ از نقوش ایام گذشته فرو نمی روند.
۲٫سه اصلاح طلب شورای شهر رشت در موضوع انتخاب شهردار با تشخیص و اراده و درکی که به تناسب اشراف بر اوضاع و احوال شهرداری و سناریوی پشت پرده اقتدارگرایان داشتند در چهارچوب قانون انتخاب مورد وثوق خود را انجام دادند و در این راستا در برابر هیچ فشاری سر خم نکرده و وحدت کلمه را به بهترین شکل ممکن به رخ آنان که دل در گرو ایجاد اختلاف در بین این سه تن داشتند کشیده و سرافراز از آزمون وحدت و وفا بیرون آمدند.
این عین سبک سری و جهالت است که لحظه ای رای سیاسی و هدفمند اصولگرایانی از شورای پنجم به نامزد جریان اصلاحات را به فال نیک بگیریم در حالی که این افراد حتی حضور یک اصللح طلب در چند ده متری خود را تحمل نکرده و مدتهاست کمر به ریشه کنی منتسبین این جریان سیاسی از مدیریت شهری بسته اند لیکن متاسفانه شدت وحدت هیجان حضرات به اصطلاح جریان خودی در زمینه تخریب سواره نظام اصلاح طلبان در شورای شهر امروز گوی سبقت را از اصولگرایان شورا ربوده و چشم جان بر واقعیات بسته اند و اثری از آثار منطق در تحلیل هایشان به چشم نمی خورد!!!
این در حالیست که بسیاری از جوانان جویای نامی که نسنجیده و ندانسته آلت دست برخی منفعت طلبان شهیر شده اند هم خود و هم آمران آنها مشق الفبای سیاسی را در مکتب همین بزرگانی که امروز با تخریب و حمله به آنها به دنبال نامی برای خود هستند آموخته اند و اکنون این چنین منافق گونه تیشه به قاب گهواره خود میزنند…
مهم نیست در کجای تاریخ ایستاده ای بر فیل سواری یا در صف اعراب شمشیر میزنی به یاد داشته باش که وفای به عهد و حمایت از یاران در بزنگاه ها و کارزارهای نبرد در هر مکتب و سنتی بالاترین ارزش و از اوجب واجبات است.
۳٫آنگاه که شجاعت به جای ترس نشیند و پایداری در برابر فشار اسلحه داران به جای مصالحه از روی بیم نتیجه اش می شود عملکرد قابل تقدیر احمد رمضانپور و دو یار هم آواز او در شورای شهر و تثبیت استقلال رای شورای شهری که در طی سالها و ادوار این شورا این حق از از آنها سلب و از طعم شیرین استقلال محروم مانده بودند.
احمد رمضانپور در تمام این سالها مورد حملات بی وقفه جریان مقابل قرار گرفته بود و چون این هجمه ها را تسویه حسابی شخصی میدانست که منشأیی جز بغض و کین خصومت ورزی ندارد در راستای ایجاد حاشیه امن برای همفکران خود در جبهه اصلاحات علی الخصوص جوانان منتسب به این جریان با بی توجهی و صبری مثال زدنی از کنار آن می گذشت. قطعا کارنامه فعالیت پرفراز و نشیب رمضانپور بیش از هر چیز برهانی ناطق در صدق بر شجاعت او، و حضور در قلوب مردم با استناد به رکورد آرای بی سابقه قریب به سی هزار نفری شهروندان رشت در انتخابات شورای پنجم خاری به چشم بددلانی خواهد بود که منافع خود را در تخریب این سرمایه تکرار نشدنی سپهر سیاسی گیلان میبینند.
۴٫اصلاح طلبی یک اندیشه است، یک باور در اذهان بخش عمده ای از فرهیختگان این خاک و حتی فراتر در منطقه و جهان که تفسیری از آن در جامعه ما همچون رودی جاری گشت و امروز به دریایی هم سنگ کاسپین بدل شده است.
جریان اصلاحات و هر جریان فکری و سیاسی دیگری که بر منطق مشخصی استوار شده باشد لایتناهی بوده و در عین فراز و فرود تا انتهای تاریخ مانا خواهد بود چرا که در جسم و فرد خلاصه نشده و نمی شود لیکن چون برخی حضرات کوتاه نظر دیگر در این بین کما فی السابق منفعتی برای خود متصور نیستند پایان راه خود را پایان جریان پویای اصلاحات قلمداد می کنند که از همین جا میتوان میزان تعلق و اندیشه را در پس مواضع آنها سنجید…
۵٫قطعا با توجه به شرح وظایف پارلمان محلی و علل تشکیل شوراها هر ذهن پویایی میتواند تشخیص دهد که خانه شهروندان شهر فارغ از بهارستان مکانی برای بازی ها و زد و خوردهای سیاسی نبوده و نیست و مصلحت شهروندان در آن در صدر توجه و اولویت قرار دارد و علاقه مندان باید ساختار سازی سیاسی و سیاست ورزی را در کانونی دیگر پیگیر باشند که لازمه اعتماد شهروندان به نماینده خود در شورای شهر توجه به مصلحت عمومی شهر و شهروندان و آوار برداری از انباشت مطالبات آنها و پرهیز از سیاست ورزی میباشد.
۶٫احمد رمضانپور ۴۰ سال در این شهر و زیر این پرچم تلاش کرد. در این شهر شهردار بود، مدیر بود، نماینده مجلس بود. در این شهر از سالیان دور در برابر بایکوت ساواک، ترور منافقین و فشار و تهدید تندروها ایستادگی کرد و گویی امروز در مقابل همه این از خود گذشتگی ها باید زخم زبان فرزندان و وراث سیاسی خود را نیز به جان بخرد!
بی شک همگان بر این باورند که نسل دوم و سوم اصلاح طلب گیلان در مکتب رمضانپورها چشم به جهان سیاست گشوده و لزوم وجود فضای سیاسی منحصر به فرد امروز استان تلاش مردان بی ادعایی است که با جان خود در روزهای سرد و سخت زمستان سیاسی کشور پایمردی کرده و خم به ابرو نیاوردند.
چهار دهه تلاش رمضانپور و رمضانپورها همچون برگی از تاریخ این شهر به سان آیینه ای شفاف اظهر من الشمس و قابل دسترسی برای همگان است
آیا بهتر نیست عملکرد ۴ روزه اخیر خود و اطرافیانمان را لااقل در وجدانو خلوت خود تحلیل و ارزیابی کنیم؟
حرف تازه : انتشار یادداشت های دریافتی الزاما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت آشنایی مخاطبان با فضای روز منتشر می شود.
ارسال دیدگاه