ملا نصرالدین و پیاده راه رشت !
حرف تازه : پروژه ملی فرهنگی تاریخی بافت مرکزی شهر رشت با حضور وزیر راه و شهرسازی افتتاح خواهد شد. پروژه ای که اکثریت مردم آن را با نام پیاده راه مرکز شهر می شناسند و از همان روز اول تا همین امروز که کمتر از ۲۴ ساعت به افتتاح آن مانده است به بهانه […]
حرف تازه : پروژه ملی فرهنگی تاریخی بافت مرکزی شهر رشت با حضور وزیر راه و شهرسازی افتتاح خواهد شد. پروژه ای که اکثریت مردم آن را با نام پیاده راه مرکز شهر می شناسند و از همان روز اول تا همین امروز که کمتر از ۲۴ ساعت به افتتاح آن مانده است به بهانه ای برای انتقاد برخی رسانه ها به شهردار تبدیل شده است. این بار هم برخی رسانه ها که سابقه درخشانی در قضاوت منصفانه و بی طرفی در مسائل شهری دارند! آمدن شخص وزیر راه را به بهانه ای برای انتقاد از این پروژه و محمدعلی ثابت قدم، شهردار رشت تبدیل کرده اند و همانها که کم مانده بود با شیپور، غیرفرهنگی بودن پیاده راه را جار بزنند؛ امروز می گویند چرا از وزیر فرهنگ و ارشاد دعوت نشده است. همین مساله باعث شد تا یاد حکایتی جالب از ملا نصرالدین بیفتم که همراه پسرش قصد سفر داشت :
ماجرای رفتن ملا زده تا شهر بلخ
شد به کام او و فرزند و خرش بسیار تلخ
صبح او بنشست بر خر با طماّنینه، وقار
بچهاش جستی زد و پشت الاغش شد سوار
مدتی بگذشت و ملا غرق در افکار بود
گاهی ازمردم عباراتی چنین را میشنود
وه چه بی رحماست ملا،این خر بی چاره را
میکشد از بار سنگین دو تاشان، بیحیا
لاجرم فرزند را از خر به زیر آورد و گفت
اندکی با پا بیا تا نشنویم ما حرف مفت
اوهنوز نارفته راهی، باز از مردم شنید
این چنین ملای خودخواهی در عالم کس ندید
خود نشسته بر الاغ از حال کودک بی خبر
ناتوان در راه سخت سنگلاخی در خطر
عاقبت طاقت نیاورد و ز خر آمد فرود
بچه را بنشاند و خود ره را پیاده طی نمود
باز مردم طعنه ها گفتند در طی مسیر
بی ادب فرزند بر خر، پشت سر بابای پیر
گفت ملا بچه را از خر کنون پایین بیا
هر دو با پای پیاده میرویم این راه را
گاه گاهی خنده های مردمان را می شنید
ضمن خنده، طعنه و توهین بسیار و شدید
این دو دیوانه اند که خر دارند ولی زار و نزار
نا خردمندانه بر خر نیستند هرد و سوار
خسته و درمانده شد ملا و گفت فرزند را
حرف مردم را فقط بشنو بزن لبخند را
ورنه با این گفته ها شاید من و تو در سفر
هر دومان بر دوش گیریم لا جرم این کره خر !
گویا داستان پروژه ملی فرهنگی تاریخی بافت مرکزی شهر رشت یا همان پیاده راه فرهنگی خودمان تمام شدنی نیست. امروز با تمام خوبی ها و بدی ها پروژه ای عظیم در رشت به پایان رسیده است و بار دیگر رشت را به شهر اولین ها تبدیل کرده است اما گویا برخی قصد ندارند ذره ای به فکر خوشی مردم باشند و کام مردم را در ایام نوروز نیز تلخ می کنند.
گویا برخی افراد یا سواد لازم را ندارند یا خودشان را به ندانستن میزنند! راهها انواع گوناگونی دارند مانند ماشینرو، پیادهرو، دوچرخهرو و مال رو! پیاده راه ها راهی هستند که آدم ها از روی آن عبور می کنند! در برنامه ریزی ترافیکی شهر اثر دارد و بر سیستم حمل و نقل شهری اثر مستقیم می گذارد و در برنامه های شهرسازی و توسعه شهری نقشی تعیین کننده ایفا می کند!
چطور می شود درهم آمیخته بودن پروژه های عظیم و ملی را نادیده گرفت و چنین پروژه ای را صرفا فرهنگی دانست؟ گویا لازم است برای برخی افراد، کلاس درس و آموزش گذاشته شود تا ابتدا کمی بدانند بعد قلم را برای انتقاد بچرخانند! البته ما به خوبی می دانیم کسی که خودش را به خواب زده است به راحتی بیدار نمی شود!
اما اگر شهرداری رشت تصمیمات دیگری برای افتتاحیه می گرفت چه اتفاقی می افتاد؟ احتمالا اگر از هیچ مقام دولتی دعوت نمی شد می نوشتند که این چه پروژه ملی است که هیچ مقام دولتی در آن حضور ندارد؟ یا اگر از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت می شد می نوشتند کجای این پیاده راه فرهنگی است که از وزیر فرهنگ و ارشاد دعوت کرده اید؟ حالا هم که از وزیر راه دعوت شده است می گویند چرا پروژه ای که تماما یا قسمتی از آن با بودجه بیت المال برآمده از پرداختی های شهروندان رشتی به سرانجام رسیده است، باید توسط یک مقام دولتی افتتاح شود؟ پس اگر از هر دو مقام هم دعوت می شد همین را می گفتند!
به هر حال ما به سهم خودمان به مجموعه شهرداری رشت خسته نباشید ویژه عرض می کنیم و از تلاش شبانه روزی و سه شیفته کارگران که در گیلان بی سابقه و یا کم سابقه بوده است به سهم خودمان تقدیر می کنیم و دستشان را به گرمی می فشاریم. برای آن افراد خاص هم آرزوی رجوع به وجدان و منصفانه نوشتن را داریم و قضاوت را بر عهده مخاطبین گرامی می گذاریم.
ارسال دیدگاه