از انتصابات فامیلی در استانداری تا مخالفت با مدیریت اصلاح طلبان مطرح و ابقای برخی مدیران احمدی نژادی
حرف تازه – اولین ماه آغاز شروع به کار دولت روحانی مصادف است با آغاز تغییر استانداران. به گزارش حرف تازه پس از قطعی شدن حضور دکتر نجفی استاندار گیلان در راس استانداری البرز، حالا مصطفی سالاری جدی ترین گزینه استانداری گیلان محسوب می شود. او پیش از این استاندار بوشهر بوده است و بد […]
حرف تازه – اولین ماه آغاز شروع به کار دولت روحانی مصادف است با آغاز تغییر استانداران.
به گزارش حرف تازه پس از قطعی شدن حضور دکتر نجفی استاندار گیلان در راس استانداری البرز، حالا مصطفی سالاری جدی ترین گزینه استانداری گیلان محسوب می شود. او پیش از این استاندار بوشهر بوده است و بد نیست نگاهی به عملکرد او در این دوران داشته باشیم.
خلیج فارس در همین راستا نوشت: مطابق شنیدهها، کارگروهی با نظارت اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور و محمود واعظی ریس دفتر او همچنین رحمانی فضلی وزیر کشور دست اندرکار تغییر استانداران شده اند و برهمین اساس ۹ استاندار در اولویت تغییر قرار گرفته ند که بوشهر یکی از آنهاست.
آنگونه که به نظر می رسد ماموریت چهارساله استاندار بوشهر با تمام افت و خیزهایش رو به پایان است و به زودی مصطفی سالاری جای خود را به فرد دیگری که از قرار معلوم غیر بومی خواهد بود، می دهد.
اگرچه برخی حضور چهارساله او در استانداری بوشهر به رغم مخالفت های جدی را محصول تدبیر و نفوذ وی در میان دولتی ها می دانند، اما نیم نگاهی به روش دولت در خصوص استانداران نشان می دهد که دولت روحانی برخلاف دولت احمدی نژاد معتقد به تثبیت مدیریت ها بود و در مقایسه با دولت قبل، کمترین جابجایی استانداران داشت، روشی که باعث شد اکثر استانداران بجز استاندار البرز، فارس و قم چهارسال ماموریت خود را به پایان ببرند.
مصطفی سالاری که دانش آموخته رشته حقوق از دانشگاه تهران است، مدرک دکتری مدیریت اجرایی خود را از دانشگاه بورد فرانسه اخذ نموده، اما حرف حدیث هایی بر سر اصالت مدرک دکترای او، اولین چالش جدی اش در روزهای آغاز استانداری بود. شاید خود او نیز چندان به این مدرک دلگرم نبود که در طول مسئولیتش به دنبال اخذ مدرک دکترای دیگر از دانشگاه تهران در رشته حقوق برآمد. با این وجود تا همین اواخر جدال بر سر اصالت مدرک وی در میان منتقدین وی ادامه داشت و استاندار هیچگاه در این باره اظهار نظر صریحی ننمود و مدرک دکتری خود را رو نمایی نکرد.
مصطفی سالاری که تا پیش از استانداری بوشهر هیچ نام نشان سیاسی نداشته، مهمترین دوران مدیریت خود را با آغاز دولت احمدی نژاد و بین سالهای ۸۴ تا ۸۷ رقم زد. آن زمان او قائم مقامی سید «عبدالجلیل رضوی» مدیر عامل وقت منطقه وِیژه پارس را عهده دار بود. با رفتن رضوی، او نیز منطقه ویژه را ترک گفت و تا سال ۹۲ در بخش های مختلف وزارت نفت باقی ماند، اما آغاز رقابت های ریاست جمهوری فصل تازه ای از زندگی سیاسی وی را رقم زد.
سالاری که ماموریت راه اندازی ستاد روحانی در استان بوشهر را بر عهده داشت، هیچگاه عنوان «رییس ستاد انتخاباتی» را نپذیرفت، اما موثرترین فرد در این ستاد باقی ماند تا ریاست ستاد، عملا به عنوان معاون او ایفای نفش کند. بعضی این تصمیم سالاری را دور اندیشی او برای روزهای پس از روحانی (در صورت رای نیاوردن رییس جمهور) تلقی می کنند، خصوصا آنکه همان روزها شایعاتی مبنی بر حضور یکی از برادرانش در ستاد کاندیدای رقیب نیز به گوش می رسید.
تلاش سالاری برای حفظ فاصله اش با ستاد و در عین حال حضور تصمیم سازش باعث گردید که در شب انتخابات وقتی که از سوی یک نهاد امنیتی تعدادی از فعالین اصلاح طلب عضو ستاد روحانی به فرمانداری احضار شوند، کسی سراغی از سالاری نگیرد و عملا او ازتنش ها و حاشیه های آن روز برکنار باشد.
شروع به کار دولت روحانی اما آغاز کشمکش ها بر سر تعیین استانداران جدید بود در این باره برای سیاسیون بوشهر مهمترین گزینه، اسماعیل تبادار، استاندار موفق دوران اصلاحات محسوب می شد، با این حال تنش میان نیروهای اصلاح طلب و اصولگرایانی که به رفتن دولت قبل چندان باور نداشتند، جدال بر سر تعیین استاندار بوشهر را به بالاترین سطح خود رساند.
در آغاز اگرچه سالاری جانب استانداری تبادار را گرفت، اما نامه ای که پس از استانداری او فاش شد نشان می داد که در سفری که حسن روحانی در آبان ماه پس از زلزله دشتستان به استان داشته، رییس و دو تن از مسئولین ستاد روحانی در استان با امضا نامه ای خواستار استانداری سالاری شده اند اقدامی که برخی عقیده دارند تلاش پنهانی او و نزدیکانش برای دور زدن گزینه های استانداری بوده، آن هم در زمانی که او همچنان به عنوان مدافع جدی تبادار معرفی می شد.
به هر روی، وی به عنوان جوان ترین استاندار از سوی دولت معرفی شد و از همان آغاز، توانمندی های مدیریتی وی با تردید های جدی روبرو بود، با این حال سالاری جوان سعی نمود تا منتقدینش را مجاب کند که گره بسیاری از مطالبات تاریخی به دست او امکان باز شدن دارد.
تلاش آغازین سالاری برای تصویب منطقه آزاد تجاری بوشهر را در همین راستا می توان جستجو کرد، اما ناکام ماندن این تلاش، سماجت برای متفاوت نشان دادن استانداری او با اسلافش را با بن بست مواجه ساخت؛ به گونه ای که با گذشت چند سال به نظر می رسد کش و قوس های تصویب آن به دوران مدیریت او قد ندهد و احتمالا تقدیر تصویب منطقه آزاد تجاری در سابقه استاندار دیگری نوشته شده باشد.
مع الوصف نمی توان مدیریت مناسب سالاری در راهبری تصویب منطقه آزاد تجاری بوشهر و هدایت آن تا مجلس شورای اسلامی به عنوان ایستگاه آخر این پروژه را نادیده گرفت.
اما مدیریت او در بخش عمرانی استان ضعف های دیگری نیز در دل خود داشت که بارزترین آن اصرار بر ایجاد مدیریت متمرکز و ورود مستقیم او در پروژه های غیر مرتبط با ماموریت استانداران و پیگیری پروژه های بود که می توانست در قالب ماموریت ادارات و نهادهای مرتبط دنبال شود، از آن جمله می توان به پروژه زمین های مینی فوتبال چمن مصنوعی در روستاها یا احداث دهکده گردشگری در حاشیه بلوار امام علی (ع) بوشهر اشاره کرد.
با این حال، مهمترین انتقادات پیش روی سالاری زمانی رقم خورد که انتصابات او آغاز شد. سهم نامتوازن و بعضا ناعادلانه شهرستان ها از مدیریت های استان در کنار برخی انتصابات فامیلی در استانداری و مخالفت او با مدیریت چهره های مطرح اصلاح طلب در کنار انتصاب یا ابقای برخی مدیران از دولت احمدی نژاد در مناصب مهم، بیشترین انتقادات را متوجه سالاری کرد.
ولی به همان اندازه که سالاری درباره انتصاباتش هدف انتقادات جدی قرار داشت، دولتی ها نمره او در عزل و نصب ها را قابل قبول می دانستند و شاید همین نگاه عاملی بود که او در طول چهار سال استانداری توجه چندانی به نظرات منتقدین نداشته باشد.
سالاری که جوان بودنش یک امتیاز برایش تلقی می شد، اساسی ترین چالش مدیریت خود را در مواجهه با گروه های سیاسی تجربه نمود، همان گروه ها و شخصیت هایی که در برکشیدن وی در این جایگاه نقش مستقیم داشتند.
او از همان آغاز نشان داد که از پختگی کافی برای ایجاد موازنه میان موافقین و مخالفین خود برخوردار نیست. حضور معصومه ابتکار در ماههای اول استانداری سالاری در بوشهر و انتقادات عریان از استاندار در آن جلسه نشان داد که رویارویی مخالفینش جدی تر از آن چیزی است که تا پیش از این تصور می شد. با این وجود روش سالاری برای مدیریت این بحران نه اقناعی بلکه ایجاد موازنه اختلافات بود.
هرچند شاید نزدیکان مصطفی سالاری نوع مواجهه وی با منتقدین را هوشمندانه می دانند، اما مدیریت اختلاف برانداز وی، اصلاح طلبان استان را به طرز کم سابقه ای مقابل یکدیگر قرار داد و نزاع های سیاسی طی چهار سال گذشته بدیع ترین شکل خود را تجربه نمود، به گونه ای که اکنون می توان گفت میراث برجای مانده از مدیریت او، فضای چند پاره سیاسی در طیف حامیان دولت است که ترمیم آن به سالها وقت نیاز دارد.
اما در این بین نباید فراموش کرد که سالاری امروز با سالاری چهارسال گذشته تفاوت های اساسی دارد. او اکنون تجربه گرانی که ماحصل چهار سال مدیریت آزمایش و خطا بر استانداری بوشهر است را در اختیار دارد که از وی مدیری پخته تر نسبت به آذرماه ۹۲ و زمان انتصابش فراهم ساخته است.
به عبارتی، امروز سالاری از مدیری نوکار به مدیری با تجربه تبدیل شده که می تواند برای دولت روحانی فرد قابل اتکایی برای مدیریت های کلان باشد. سالاری نشان داده توانایی سازگاری کم نظیری با محیط های سیاسی مختلف دارد، تا جایی که او را از مدیری احمدی نژادی به استانداری تمام قد اعتدالی تبدیل کرد و چه بسا این سازگاری خود را در دولت های دیگر نیز نشان دهد.
سالاری اگرچه پس از چهارسال نتوانست اقبال عمومی مورد انتظار را کسب کند و برای بدرقه اش اشکی ریخته نخواهد شد، اما به جرات می توان گفت خوب یا بد او شبیه ترین فرد به دولت روحانی است.
بازنشر این مطلب الزاما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت آشنایی گیلانیان با دیدگاه رسانه خلیج فارس در خصوص مدیریت سالاری در بوشهر است.
ارسال دیدگاه