یادداشتی از محمد صالح زاده؛

ارکان آموزش و پرورش! از ثبت در ذهن والدین تا ضبط در گوشی فرزندان

ویدئوی کوتاه کردن موی دانش آموزان با محتوای خود در دهه جاری یک اتفاق بسیار عجیب بود، اما در خاطرات خیلی از دانش آموزان دیروز که امروزه خود پدر و مادر هستند، بسیار ملموس است. با دیدن این ویدیو به سالهای دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی پرت شدم، آن زمان که همه ی شنبه ها در روز اول هفته های سال، همین ماجرا توسط ارکان آموزش و پرورش! از سر گرفته میشد.

حرف تازه – محمد صالح زاده: پس از وقفه ای تقریبا طولانی که به اجبار پاندمی کرونا بساط آموزش و پرورش! در کشور حضورا تعطیل بود و به لطف وجودِ فضای مجازی در این فضا ادامه دار بود؛ با آغاز سال یکهزار و چهارصد و یک در یک اقدام عجیب و قابل تامل به یکباره اعلام شد که پس از تعطیلات عید نوروز مجدد مدارس و تمامی مراکز آموزشی از ابتدایی گرفته تا تحصیلات عالی (دانشگاه ها) مجدد به حالت اصلی خود برمیگردند. در واقع اعلام حضوری مراکز آموزش از بهار ۱۴۰۱ پس از یک وقفه ی اجباری کلید خورد. حالا بماند که  نمیدانیم در طی این تقریبا دو ماه و خرده ای باقی مانده، چرا این تصمیمِ مهم به این شکل عجولانه اتخاذ شده است.

در شرایطی که هنوز شرِ این بیماریِ سالهای آخر قرن گذشته بر سالهای آغازین قرن جدید سنگین است و با در نظر گرفتن زمانِ اندک باقی مانده از سال تحصیلی جاری تفاوتی ایجاد نمیشد که این زمان اندک هم به صورت مجازی طی شود که با این امر مهم؛ ضریب خطر ابتلا به این بیماری که با وجود واکسیناسیون هنوز حس می شود را بتوان کاهش داد. اما همه ی این نکات ذکر شده نتوانست در روزهای پایانی تعطیلات نوروز، آن حس غم انگیز غروب سیزده را از یاد دانش آموزان که پس از این مدت به مجازی بودن فراگیری علم عادت نموده بودند ، بگیرد.

با حضوری شدن مدارس و دیگر مراکز علمی و آموزشی به فاصله کمتر از یکماه با انتشار ویدیویی در فضای مجازی از یک مدرسه که دقیق مشخص نبوده که کجای کشور است و از بس محتوای ویدیو زشت و در عصر حاضر دور از ذهن بود، آنچنان هم مهم نبود که کجای کشور این اتفاق توسط ارکان آموزش و پرورش! افتاده است. هر کجا باشد؛ هر استان، چه مرکز چه غرب چه شرق چه شمال و چه جنوب.  اصل مطلب محتوای آن بود؛ همانقدر که زننده و زشت است همانقدر عجیب و همانقدر نیز ملموس.

این ویدیو که کمتر از یک روز از انتشار آن گذشته است، افکار عمومی در هر رده سنی و نسل های مختلف را  درگیر خود نموده است. برای برخی از نسل ها که امروزه پدر و مادران جوان این مرز و بوم را تشکیل داده که به فراخور سن و سال خود، فرزندانی چه مدرسه رو، چه نزدیک به مدرسه رویی دارند، بسیار عجیب تر بوده است. از این لحاظ که گویا در خیال آنها این نوع برخورد با دانش آموزان دیگر به درون موزه آموزش و پرورش! ، یادگاری از سالهای دور راه پیدا کرده است.

این ویدیو با محتوای خود در دهه جاری یک اتفاق بسیار عجیب بود، اما در خاطرات خیلی از دانش آموزان دیروز که امروزه خود پدر و مادر هستند، بسیار ملموس است. با دیدن این ویدیو به سالهای دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی پرت شدم، آن زمان که همه ی شنبه ها در روز اول هفته های سال، همین ماجرا توسط ارکان آموزش و پرورش! از سر گرفته میشد. یادم می آید در مدرسه ای نمونه مردمی که در آن دوران برای حضور معلمین نمونه و همچنین دانش آموزان نمونه برای خود بُرو و بیایی داشت و بر سر زبان ها نامش می چرخید و کلی نیز مورد اِفاده و پز دادن قرار می گرفت. آن دوران ما هر روزِ اول هفته همین بساط را تحمل می کردیم از موی سر تا ناخن های انگشتان، پیراهن ها و شلوارها، همه و همه مورد بازبینی و کنترل قرار می گرفت و اگر هم هر دانش آموزی خلاف صحبتهای ارکان آموزش و پرورش! رفتار می نمود، متخطی بود! و اگر خدای نکرده به هر دلیلی موی سر خود یا ناخن انگشتان خود را نزده و نگرفته بود، همان لحظه با ابزار لازم در دستِ ارکان آموزش و پرورش! به حالت اصولی که آنها تعیین می نمودند و بارها در آخر هفته تاکید می نمودند، به حالت دلخواه ارکان آموزش و پرورش! برمیگشت.

 عادت داشتیم هر هفته؛ پنج شنبه ها پس از زنگ تفریح ما را به صف می کشیدند، تا  از خطر تنبیه انضباطی شنبه ها بگویند. که اگر نزنید، که اگر کوتاه نکنید، که اگر لباس فرم نپوشید، که اگر آستین پیراهنتان کوتاه باشد، که اگر شلوارهایتان جین باشد، فلان و بهمان تنبیه را خواهیم نمود. برخی از دانش آموزان که به کرات به دید ارکان آموزش و پرورش! بی انضباط بودند کارشان به بازخواست از اولیا و پرونده زیر بغل می رسید.

تماشای این ویدیو در سال ۱۴۰۱ که اگر چند روز دیگر آن فرد حاضر در ویدیو نیاید و نگوید که این برای سالها قبل است و خلاصه به هر طریقی از اصل محتوای آن شانه خالی کند.  همانقدر که از دید برخی عجیب بنظر میرسد چند برابر آن برای برخی دیگر ملموس است. در واقع شاید بهتر است اینگونه گفت: هر نسل اصل محتوای آن را چشیده و تفاوت در آن است که برای هر نسل به طوری زیاد و کم شده است. حالا بگذریم از روزگارانی که توسط ارکان آموزش و پرورش! ابزارها و وسایل خشمگینانه تری نیز وجود داشته است. اما خلاصه هر کداممان به نوعی اصل محتوای آن را با صرف فعل (تنبیه کردن) دیده و چشیده ایم.

حالا در روزهای آتی باید منتظر ماند که سرانجام این ویدیو منتشر شده در فضای مجازی  عاقبت آن چه میشود؟ آیا مثل سایر ویدیو های منتشر شده در قالب هر موضوعی به فراموشی اجتماعی بدل میشود یا که توسط مراجع ذی ربط و مربوطه به راهکاری برای مقابله با این معضل اجتماعی و همچنین موضوع مهم آموزش نایل خواهد شد. این موضوع مهم که ریشه در معضل اجتماعی دارد ، فقط نباید به بازخواست توسط مراجع قضایی از آن فرد خاطی که جز ارکان آموزش و پرورش! است به اتمام رسد.

همانطور که میدانیم این معضل اجتماعی در قامت رکن اصلی اجتماع آن هم آموزش و پرورش امری ست که در تمام نسل های پرورش یافته کشور (کم یا زیاد) وجود داشته و هرگز از بین نرفته است. به گفته برخی از روانشناسان و وجود مستندات تاریخی برخی از همین تنبیهات توسط ارکان آموزش و پرورش! در سالهای مختلف باعث امتناع دانش آموزان از ادامه تحصیل شده است. و چه بسا در موارد دیگر با انواع و اقسام ناگواری ها از جمله نزاع ، خشونت و … به شکل های مختلف در جامعه روی داده است.

برخلاف دهه های گذشته که هنوز آن قدر جهان از علم و تکنولوژی بهره نبرده بود ، همانند این سالها که با وجود تکنولوژی هنوز در استفاده صحیح از آن با مشکل رو به روییم . محتوای اصلی این ویدیو که همیشه وجود داشته ولی در خاطر هر نسلی  به این شکل مستند ثبت و ضبط نشده بود و تنها در یادها و خاطرات نسل های مختلف دانش آموزان ثبت میشد. نسل های کنونی کشور که این روزها محصل هستند و هرکدام میبایست در آینده این کشور سهیم باشند که بیشترشان فرزندانِ پدران و مادران جوانتری هستند که خواه و ناخواه این را چشیده اند. به نحوی می توان گفت: از ثبت شدن در ذهن والدین تا ضبط در گوشی فرزندان در دهه های مختلف این معضل وجود داشته است.

این ویدیو اگرچه در محتوای آن شباهتی در خاطرات همه نسل های گذشته وجود داشته باشد اما تفاوت بزرگی وجود دارد. این محتوای زشت و زننده برخی از ارکان آموزش و پرورش! نه تنها در کشور، بلکه سراسر جهانِ آموزش اگر چه سالیان سال فقط در ذهن نقش می بست و نهایت در برخی از تصاویر مستند تاریخی که بسیار اندک هستند، وجود داشته و یا در برخی از آثار رسانه ای (تصویری ، شنیداری) به آن پرداخت شده بود، اما تا به امروز آنقدر دقیق به این شکل  ثبت و ضبط نشده بود.

 این ویدیو می تواند سر آغازی در حل یک معضل اجتماعی باشد. اما همانند دیگر موضوعات اجتماعی میتواند با نتیجه گیری دو سویه مثبت و منفی و بازخوردی به این چنین همراه باشد. اول: در حل چنین معضل اجتماعی به هیچ عنوان وجود علم و تکنولوژی را نباید نادیده گرفت. هر معضل اجتماعی اول از همه به شناخت ، شناسایی نیازمند است. در موضوع فوق باید بدانیم ؛ در طول تاریخ آموزش در سراسر جهان هیچ گاه به این طور تصویری مستند این نوع معضل به این چنین شناسانده نشده بود. آن هم توسط ارکان اصلی آموزش (دانش آموزان) .

دوم: این امر می تواند از این لحاظ منفی باشد که خود نه تنها در حل یک معضل اجتماعی سهیم باشد بلکه منجر به یک بحران دیگری در فضای آموزشی شود. به آن طریق که پس از انتشار این ویدیو میتواند منجر به ممنوعیت و تنبیه دانش آموزانی که با خود چه به صورت مجاز و چه غیر مجاز گوشی های موبایل را به مدرسه می آورند ، تبدیل شود. این امر نه تنها به اصل موضوع کمک ننموده ، بلکه یک معضل دیگر می آفریند. چگونه؟  به مراتب دانش آموزانی که در بازه ی سنی خاصی تحصیل می نمایند و ذهن شان آنچنان فعالیت دارد که ممنوعیت ها را دور بزنند ، پیشتر از قبل خود را مجاب نموده که با صرف مجاز بودن و غیر مجاز بودن، گوشی های موبایل را با خود به فضای آموزشی بیاورند و این امر به خودی خود چه در خشم ارکان آموزش و پرورش ، چه در تعقیب نمودن ذهن دانش آموزان به این امر ممنوع در فضای آموزشی فزونی می دهد.که این عامل خود نیز در ادامه معضل اجتماعی_آموزشی به نوعی باعث ایجاد تنش و همچنین خود معضل می آفریند که نه تنها در حل معضل کارساز نبوده بلکه در ازدیاد مکرر و بی نتیجه آن گام برداشته ایم.