حرف تازه – سالها پیش برخی فعالان سیاسی با به کار بردن «فروپاشی اجتماعی» سوژهای به دست رسانهها دادند که هرچند وقت یکبار با وقوع رخدادهای مختلف، تازه میشود و محل گفتوگوی دوباره قرار میگیرد. از جمله افرادی که بحث فروپاشی اجتماعی در ایران را مطرح کرده بودند میتوان به عباس عبدی روزنامهنگار اشاره کرد که استدلال میکرد: «اغلب نهادهای اجتماعی کارکرد خود را از دست دادهاند». دیگران نیز کمابیش در گفتوگوها و مقالاتشان به موضوع فروپاشی اجتماعی پرداختهاند. اما آیا این ادعا، علمی است؟
پس از شکلگیری«کلاب هاوس»، این شبکه اجتماعی مثل سایر اپلیکیشنهای موبایلی مورد استقبال ایرانیان قرار گرفت و در همین چند ماه اخیر توانسته یک سال و نیم دوری از فضای سخنرانی و مناظره را جبران کند. یکی از گفتوگوهای اخیر در این شبکه اجتماعی به گفتوگویی بین کارشناسان و برخی چهرههای رسانهای درباره فروپاشی اجتماعی برمیگردد که «همدلی» گزارش بخشی از آن را در ادامه در اختیار مخاطبان خود قرار میدهد.
از افرادی که در این اتاق حاضر بودند میتوان به احمد بخارایی، جامعهشناس بیژن عبدالکریمی فیلسوف، اکبر جباری پژوهشگر فلسفه، فرخ نگهدار فعال سیاسی، مهدی مطهرنیا تحلیلگر سیاسی و علیرضا شجاعی زند و حسن محدثی جامعهشناس اشاره کرد. اما از آنجایی که موضوع طرح شده در ارتباط با تحلیل اجتماعی ایران است، ما تنها به انعکاس دیدگاههای طرح شده از سوی جامعهشناسان حاضر در این گفتوگوی طولانی میپردازیم. احمد بخارایی که مرداد ماه سال گذشته در گفت وگو با «همدلی» از وقوع فروپاشی اجتماعی سخن گفته بود این بار نیز از دیدگاه قبلی خود دفاع کرد. در مقابل علیرضا شجاعی زند و حسن محدثی به انتقاد از ادعای او پرداختند.
احمد بخارایی: ایران دچار فروپاشی اجتماعی شده است
احمد بخارایی در بخشی از سخنانش تاکید کرد که ادعای او مبنی بر فروپاشی اجتماعی با آنچه در طی سالهای گذشته از سوی افرادی مثل عباس عبدی مطرح شده، متفاوت است.
او همچنین با تفکیک بحث«فروپاشی سیاسی» از «فروپاشی اجتماعی» گفت: «فروپاشی اجتماعی» مثل «فروپاشی سیاسی» نیست که بهصورت سقوط یا وجود و عدم رخ دهد، بلکه فروپاشی اجتماعی میتواند بهصورت نسبی و طیفگونه رخ دهد.
او افزود: در هر جامعهای که اختلال وجود داشته باشد فروپاشی اجتماعی را مشاهده میکنیم. زنگ خطر جایی به صدا درمیآید که فروپاشی از ۵۰ درصد فراتر برود و وارد مرحله بحرانی شود که من معتقدم جامعه ما در این وضعیت قرار دارد.
بخارایی با اشاره به نظریه رابرت مرتون گفت: مرتون پدیدههای اجتماعی را دارای کارکرد، بدون کارکرد و با کارکرد مرض گونه میبیند. اگر ما مثلثی در نظر بگیریم که در یک راس آن پدیدههای بدون کارکرد قرار دارند، میتوانیم بگوییم در جوامعی که عقلانیت وجود دارد عناصر فاقد کارکرد رفتهرفته از صحنه اجتماع حذف میشوند و به سمت کارکردی شدن پیش میروند در صورتی که در جوامع احساسی و هیجانی و جوامعی که بیشتر ایدئولوژیک هستند عناصر فاقد کارکرد، بهتدریج کارکرد مرضگونه پیدا میکنند.
این استاد دانشگاه یکی از نشانههای بزرگ فروپاشی اجتماعی را هنجاری شدن نابهنجاریها خواند و گفت: وقتی میبینیم فردی تا کمر داخل سطل زباله خم میشود و از کنار آن میگذریم یا فساد و دروغگویی عادی میشود یعنی جامعه دچار فروپاشی اجتماعی شده است. وقتی افراد جامعه احساس درماندگی آموختهشده یا احساس بیقدرتی دارند، فروپاشی اجتماعی رخ داده؛ هرچقدر آدمها بیشتر احساس درماندگی کنند، تسلیم باشند، قضا و قدری فکر کنند یا منتظر ناجی باشند فروپاشی در آن جامعه بیشتر و بیشتر است که آنها را با چشم غیرمسلح نیز میتوان آن را مشاهده کرد.
شجاعی زند: این یک شیوه ژورنالیستی است
مباحث احمد بخارایی با استقبال و البته انتقاداتی روبهرو شد. از جمله مخالفان بحث او علیرضا شجاعی زند مدرس و جامعهشناس دیگر حاضر در جلسه بود.
شجاعی زند که در سالهای گذشته نیز با عباس عبدی در خصوص ادعای فروپاشی اجتماعی مناظره کرده بود، گفت: بحث فروپاشی اجتماعی چند لازمه دارد که اگر به آنها توجهی نشود امکان نقد و بررسی آن سلب خواهد شد: نخست آنکه باید شناخت درستی از واقعیت و گزارشی دقیق از آن با لحاظ وضعیت غالب داشته باشیم؛ نمیتوان به یک مورد خاص اشاره کرد و درباره آن نظر کلی و تعمیمی داد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: لازمه دوم نامگذاری دقیق پدیدهها و لازمه سوم انتخاب تئوری مناسب است. تئوریهایی که دکتر بخارایی به آن اشاره کردند تئوری پایه مربوط به بحث فروپاشی اجتماعی نیستند، بلکه تنها میتوانند عناصری از این نظریه را توضیح دهند. در صورتی که ما به یک نظریهای نیاز داریم که مبحث فروپاشی اجتماعی را پشتیبانی کند، نه اجزا و عناصر آن را.
شجاعی زند افزود: داشتن تصویر از جوامع دیگر نیز مکمل این سه مورد است. به تبع این درک و انتظار، منتظر بودم در بحث دکتر بخارایی با فهرستی از توصیفات آماری و مقایسههای طولی و عرضی مواجه شوم اما این انتظار برآورده نشد. همچنین انتظار داشتم ایشان با تلاش دقیق و موشکافانه در بحث فروپاشی وارد شوند. هرچند که ایشان بین فروپاشی سیاسی و اجتماعی تفکیک قائل شدهاند اما باید دنبال چیزی فراتر از آن بود. این تلاش به ما کمک میکند که از کاربردهای ژورنالیستی نجات پیدا کنیم.
به اعتقاد این جامعهشناس: اگر اعتقاد داشته باشیم که فروپاشی اجتماعی در ایران رخ داده باید به معلولها یا همان متغیر وابسته متمرکز شویم و بهقدر کافی آنها را با شاخصها و مولفهها اثبات کنیم. اما اگر ادعا بر این باشد که جامعه ایران به سمت فروپاشی میرود بالتبع تمرکز بیشتر بر روی عوامل فروپاشی اجتماعی خواهد بود.
این استاد دانشگاه توضیح داد: در مسیر اول ما یک شابلون آماده خواهیم داشت که بهوسیله آن میتوان جامعه ایران را رصد و این جامعه را با جوامع دیگر مقایسه کرد تا ببینیم در کجا قرار داریم. اما در مسیر دوم علاوه بر دقت نظرهای مفهومی به یک نظریه مشخص و مبین فروپاشی نیاز داریم که از طریق آن به منظومه عوامل تاثیرگذار بر فروپاشی اجتماعی میرسیم.
او در ادامه نقد خود به احمد بخارایی گفت: یکی از مشکلات بحث دکتر بخارایی این است که بهجای بررسی فکتها بهصورت روندی آنها را بهصورت موردی مطرح میکنند.
این جامعهشناس همچنین با طرح این پرسش که جامعه از هم فروپاشیده به چه معناست؟ گفت: اینکه برای مباحث معادل مطرح میشود بسیار خوب است اما آیا برای آنها در عقبه جامعهشناختی هم سابقهای میتوان پیدا کرد؟ اگر هم پیشینه و سابقهای از این معادلها وجود نداشته باشد و در پی واقعیت جدید هستیم، باید وقت بیشتری برای بیان مفهوم مورد نظر صرف کنیم؛ برای طرح یک مفهوم جدید بهمراتب باید وقت بیشتری صرف کرد که آن مفهوم از مفاهیم مشابه متمایز شوند که چنین اتفاقی در بحثهای دکتر بخارایی رخ نداده و توصیفات و شواهد ایشان با مفاهیم دیگری مثل جامعه ازهمگسیخته، جامعه دچار آنومی یا با شکاف اجتماعی و طبقاتی هم قابل انطباق است.
شجاعی زند در پایان سخنانش افزود: استفاده بیمحابا از فکتها یک شیوه ژورنالیستی است اما اگر این شواهد در چهارچوب منطقی استفاده نشود نمیتوانند اثباتکننده مدعی کلام باشد.
حسن محدثی: از جامعهشناس انتظار میرود که به آشوبهای مفهومی دامن نزند
در ادامه حسن محدثی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه نیز به بیان دیدگاههای خود پرداخت و احمد بخارایی را مورد نقد و پرسش قرار داد.
محدثی که پیش از این، بارها به انتقاد از مباحث برخی چهرههای شاخص روشنفکری دینی و حتی اساتید جامعهشناسی دانشگاه پرداخته بود این بار نیز سخنان بسیاری از جامعهشناسان ایرانی را دارای اشکلات اساسی دانست. به باور او «در سخنان و آثار جامعهشناسان ایرانی هشت ایراد اساسی ۱- کلیگویی بدون استفاده از دادههای تجربی ۲-دگرسالاری ۳- افسانه تعدد علل ۴- نظریهزدگی بدون توجه به مشاهدات ۵- مرکزگرایی ۶- نداشتن حوزه مشخص مطالعاتی ۷- هنجارین بودن مباحث و همچنین ۸- آرزومندانه بودن مباحث طرحشده وجود دارد. سخنان دکتر بخارایی خالی این ایرادات نیست و چند مورد از این اشکالات در آن به چشم میخورد.»
حسن محدثی با اشاره به بحث فروپاشی اجتماعی گفت: موضوع فروپاشی اجتماعی متعلق به چند سال اخیر نیست بلکه به چند دهه قبل برمیگردد. این مفهوم بسیار کلی و مبهم است، بار هنجارین دارد، آخرالزمانی است و به علایق افراد مطرح کننده آن برمیگردد. افرادی که از این مفهوم صحبت میکنند تعلقات سیاسی دارند.
این استاد دانشگاه افزود: مفاهیمی مثل فروپاشی اجتماعی مفاهیمی فراحوزهای هستند که اشکالات فراوانی دارند. اگر جامعهشناس نگاهی علمی داشته باشد بهجای آنکه سراغ این مفاهیم برود ابتدا وارد مباحث زیرحوزهای، سپس مفاهیم حوزهای و در نهایت وارد مباحث فراحوزهای میشود؛ چرا که مفاهیم فراحوزهای مفاهیمی هستند که انگار همه چیز در آن میگنجد و هرکسی میتواند این مفاهیم را به سمت علایق و تعلقات خود بکشاند و بازتفسیر کند.از این رو این مفاهیم اصطلاحاتی علمی نیستند.
محدثی ادامه داد: فردی که مفاهیم ناظر به حاکمیت جامعه را به کار میبرد ابتدا باید بگوید کلیت جامعه را به لحاظ هستیشناختی چگونه میبیند. در صورتی که افرادی که در این رابطه سخن میگویند شواهد را دلبخواهانه دستهبندی میکنند در حالی که این بحث مطالعاتی جدی و تجربی نیاز دارد.
او در پایان سخنان خود تاکید کرد که در جامعهشناسی باید از مباحث فلسفی و کلی گویی دست کشید و بر روی کارهای تجربی متمرکز شد؛ از جامعهشناس نیز انتظار میرود که به آشوبهای مفهومی دامن نزند.
به نظر میرسد آن گونه که برخی از جامعهشناسان و بهویژه روزنامهنگاران حوزه اجتماعی معتقدند که جامعه ایرانی در آستانه یک فروپاشی اجتماعی قرار دارد، برخی از جامعهشناسان دیگر که نگاه دقیقتری به موضوع دارند با این ادعا موافق نیستند.
آیا ایران دچار یا در آستانه فروپاشی اجتماعی است؟
منبع: همدلی
ارسال دیدگاه