آلمان از بازی های فرانسه خسته است | قایق سواری مقامات چاره درد نیست!

امروز از اتحاد گذشته فرانسه و آلمان آثار زیادی نمانده، اما مقامات این دو کشور برای احیای این رابطه به «یک سفر دریایی به صرف نوشیدنی» بسنده کرده‌اند!

به گزارش حرف تازه به نقل از ایسنا، روزنامه دیلی تلگراف در گزارشی به سقوط اتحاد فرانسه و آلمان پرداخته و نوشته است: «از بین‌ بردن آرامش تزلزل‌ناپذیر آنگلا مرکل و برانگیختن خشمش کار بسیار دشواری بود؛ اما امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه چهار سال پیش از عهده این کار برآمد. این عقل‌کل ژئوپلتیک فرانسوی در مصاحبه‌ای بدون هماهنگی متحدان فرانسه، گفت که ناتو دچار «مرگ مغزی» شده است!

آلمان از بازی های فرانسه خسته است

مرکل که در آن زمان صدراعظم آلمان بود، در پاسخی خشمگین به ماکرون گفت: تمایل شما به سیاست‌های نفاق‌افکن را درک می‌کنم، اما از تمیزکاری خسته شده‌ام. هر بار باید تکه‌های فنجان‌هایی که شما شکسته‌اید را چسب بزنم تا بتوانیم در کنار هم چای بنوشیم!

این در ۲۰۱۹ اتفاق افتاد. از آن زمان نه‌تنها فنجان‌ها مرمت نشده‌اند، بلکه «زوج اروپایی» آلمان و فرانسه که پاریس بر آن تأکید داشت، اما برلین آن را عجیب و حتی ناخوشایند می‌دانست، به خاطرات پیوسته است. اتحاد فرانسه و آلمان، اتحادی که از زمان تأسیس «اتحادیه اقتصادی اروپا» مورد ستایش شارل دوگل و کنراد آدناوئر، رهبران وقت آلمان فرانسه قرار داشت، امروزه دیگر بی‌معنی به نظر می‌رسد؛ امری که پاریس تازه به فکر آن افتاده است.

در تلاشی دقیقه نودی برای احیای بقایای روابط حسنه گذشته، مقامات دو کشور قرار است هفته آینده به سفری دریایی رفته و به‌جای مذاکرات رسمی، گفت‌وگوهایی معمولی داشته و نوشیدنی میل کنند!

آن‌ها در این سفر هیچ دستور کار، بیانیه پایانی یا دیدار رسمی نخواهند داشت و خبری از حضور رسانه‌ها هم نیست. این پیکنیک دوروزه در نهایت با بازدید از یک بازار ماهی‌فروشی به پایان خواهد رسید!

اینکه این سفر نتیجه‌ای در پی خواهد داشت یا خیر، پرسش دشواری است که هرکس پاسخ متفاوتی به آن خواهد داد. در سال‌های گذشته، تعامل فرانسه و آلمان بسیار روشن بوده است: آلمان معجزه اقتصادی نوظهور خود را پای سفره آورد و فرانسه هم با شستن گناه نازیسم، فرصت داد تا در صحنه سیاست جهان، صدایی داشته باشد؛ صدایی که بدون کمک پاریس شنیده نمی‌شد.

دلیل موفقیت این اتحاد در آن زمان، این بود که نقاط قوت هر یک از این دو کشور، دیگری را تکمیل می‌کرد. فرانسه یک قدرت اتمی بود و عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل؛ کشوری با ارتشی قوی و نیروی دریایی توانمندی که می‌توانست به تمام نقاط جهان نیرو اعزام کند و تا همین اواخر عزم راسخی در به‌ دست‌ گرفتن ابتکار عمل داشت. اما آلمان با توجه‌ به نقشش در جنگ جهانی دوم، ارتش کوچکی در اختیار داشت.

عامه مردم آلمان صلح‌اندیش هستند؛ گاهی آن‌قدر صلح‌اندیش که به نفع قدرت‌های خارجی عمل می‌کنند. فرانسه اما هنوز به ناپلئون و قدرت نظامی احترام می‌گذارد. هر دو کشور مهندسان کارآمد و رویکردهای متفاوتی در قبال صنعت دارند. در فرانسه شرکت‌های بزرگ دولتی رواج دارند و در آلمان، شرکت‌های متوسط خصوصی کارآمد که کالاهای باکیفیت تولید می‌کنند.

اما با روی کار آمدن نسل جدید آلمانی‌ها، گویا گذشته تاریک این کشور رفته‌رفته فراموش شده و سوءتفاهم‌ها افزایش یافته است. با قدرت‌نمایی‌های آلمان، خصوصاً در حوزه انتخاب انرژی، جدایی آغاز شد. فرانسوی‌ها به سابقه دیرینه به عنوان یک قدرت هسته‌ای می‌بالیدند، اما واهمه آلمانی‌ها از هر چیز که رنگ‌وبوی هسته‌ای داشت، آن‌ها را به سوی انتخاب‌های فاجعه‌باری سوق داد.

پروژه‌های مشترک سقوط کردند و اختلافات افزایش یافت. کمی بعد، هر دو طرف در قالب‌هایی غیر دیپلماتیک، یکدیگر را تخطئه می‌کردند و نیش‌وکنایه‌های ماکرون تنها بخشی واضح از این جدل‌ها بود.

جنگ اوکراین بعضی ترک‌های ماله‌ کشیده‌ شده در رابطه آلمان و فرانسه را نمایان کرد، اما تخریب این ارتباط از مدت‌ها قبل آغاز شده بود. این‌ها از اهمیت بسیاری برخوردار است، چراکه با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، تمامی این سازوکار ممکن است به‌زودی به بن‌بست بخورد. این را دیگر نمی‌توان با هیچ سفر دریایی و صرف نوشیدنی حل‌وفصل کرد.»