واکنش احمد عبداللهیان بلوچی کارگردان فیلم درباره آمنه به مطلب منتشر شده توسط ارشاد گیلان؛

آقای صمدی، فرافکنی به چه قیمتی؟! بازی با آبروی هنرمندان به چه قیمتی؟!

حرف تازه – در پی بساط کردن فیلم مستند درباره آمنه توسط مدیر تدارکات این فیلم مقابل ارشاد گیلان، معاون اداری مالی این اداره کل دستور مقام قضایی رامانع خرید حمایتی فیلم درباره آمنه عنوان کرد و با انتشار خبری به بیان برخی مطالب پرداخت. در پی انتشار این مطلب توسط ارشاد گیلان، احمد عبداللهیان بلوچی […]

حرف تازه – در پی بساط کردن فیلم مستند درباره آمنه توسط مدیر تدارکات این فیلم مقابل ارشاد گیلان، معاون اداری مالی این اداره کل دستور مقام قضایی رامانع خرید حمایتی فیلم درباره آمنه عنوان کرد و با انتشار خبری به بیان برخی مطالب پرداخت. در پی انتشار این مطلب توسط ارشاد گیلان، احمد عبداللهیان بلوچی واکنش شدیدی نشان داد و در این زمینه توضیحات مبسوطی را به تحریریه این پایگاه خبری(به دلیل بازنشر خبر ارشاد گیلان ) به عنوان جوابیه ارائه داد که در ذیل آمده است:
کارگردان فیلم درباره آمنه، گزارش یک اسیدپاشی در خصوص اظهارات مهرداد صمدی معاون اداری مالی ارشاد گیلان گفت: متاسفانه در مطلب منتشرشده آقایان باز هم به دنبال بازی با واژه ها هستند تا از این طریق حق و حقوق عوامل فیلم را پایمال کنند.اینحانب لازم میدانم جهت شفاف سازی و روشن ساختن افکار عمومی و همینطور جامعه محترم هنری،عوامل زحمتکش فیلم، اصحاب محترم رسانه و… نکاتی را به اطلاع برسانم. مدیران محترم ارشاد گیلان مدتهاست با استفاده از واژه ها و کلماتی که که کاربرد حقوقی و قانونی ندارند بدنبال این هستند تا کم کاری خود را بر گردن دیگران بیندازند! در این مطلب به تقاضای بنده اشاره شده اما اشاره نشده به کجا تقاضا کرده ام؟! از آقای صمدی درخواست دارم تقاضای بنده مبنی بر خرید حمایتی توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان را نشان دهند تا شاید حافظه بنده به کار بیفتد!
اینجانب احمد عبداللهیان بلوچی پس از تصادف شدید و سنگینی که ۱۴ فروردین ۹۵ داشتم و دست راستم مورد عمل جراحی قرار گرفت که حتی تا دو ماه پیش نیز دستگاهی که توسط پزشک محترم و شریف بنده جناب آقای دکتر میربلوک طراحی شده بود بر روی دستم بود و بعلت بلاتکلیفی پخش فیلم در شبکه خانگی که موجب بدهی های فراوان به اشخاص و بانکها گردید پس از اینکه پزشک معالجم دستور خروج از خانه و استراحت مطلق را دادند نامه ای به جناب آقای دکتر نجفی استاندار محترم گیلان نوشتم و از ایشان خواستم تا پانزده هزار نسخه dvd فیلم درباره آمنه را پیش خرید کنند. ایشان نیز طی دستوری موضوع را به معاون خود جناب آقای مهندس اصغریان ارجاع دادند تا این پروسه روند خود را طی کند. پس از آن طی دیداری که با جناب آقای مهندس جعفرزاده ایمن آبادی نماینده محترم مردم شریف رشت در مجلس شورای اسلامی داشتم ایشان قبول زحمت فرمودند تا طی دیداری با استاندار گیلان و جناب آقای دکتر محمدی ریاست محترم سازمان برنامه و بودجه موضوع را به صورت جدی پیگیری نمایند تا به حصول نتیجه برسد. نهایتاً پس از کش و قوس های فراوان موضوع به سازمان برنامه و بودجه ارجاع شد و ریاست سازمان نیز آن را به معاون خود ارجاع دادند تا در یکی از دستگاه های فرهنگی استان گیلان انجام شود(پس بنده تقاضایی برای ارشاد گیلان ننوشتم!) بهرحال پس از بررسی موضوع توسط سرکار خانم تنهایی معاون محترم برنامه و بودجه موضوع به ارشاد گیلان ارجاع شد که از بدو امر آن اداره محترم تمایلی به حمایت از فیلم نداشتند که همین موضوع را آقای صمدی بارها در جلسات مختلف اذعان داشته اند. پس از چندین جلسه در سازمان برنامه و بودجه، آقای صمدی گفتند مالکیت فیلم را به مبلغ ۳۰ میلیون تومان میخواهیم که پیشنهادشان بسیار عجیب و غریب بود! با پیگیری مجدد آقای مهندس جعفرزاده که در جریان مشکلات بوجود آمده بودند سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد که ارشاد گیلان به مبلغ ۳۰ میلیون تومان از این فیلم خرید حمایتی کند،آقای صمدی باز هم در جلسه با سرکار خانم تنهایی و سایر کارشناسان و بنده مخالفت خود را اعلام کردند که مورد اعتراض خانم تنهایی واقع شد که به چه دلیل اینقدر مخالفت برای فیلمی ارزشی و تاثیرگذار با محتوای آموزشی انجام میدهند که آقای صمدی پیشنهاد دادند که موضوع به دستگاه های دیگری ارجاع شود(ظاهراً بنده و عوامل فیلم هنرمند نیستیم که ایشان علاقه ای به خرید حمایتی که بودجه اش هم از ارشاد کسر نمیشد و توسط برنامه و بودجه تأمین میشد نداشتند!) با پیگیری های فراوان مقرر گردید که این کار در ارشاد گیلان انجام شود که این بار آقای صمدی گفتند ما نمیتوانیم پیش خرید کنیم! این در حالیست که بنده در نامه ام به استاندار مشکلاتم را مطرح کرده بودم و چند تن از مقامات بلند پایه استان پیشنهاد دادند که در ازای گرفتن ضمانت نامه از بنده این اتفاق بیفتد که باز هم ایشان زیر بار این موضوع نرفتند! و گرفتاریهای بنده و عوامل فیلم که بخاطر مشکلات ناشی از تولید و عدم پخش فیلم توسط موسسه رسانه های تصویری(که دیگر معاون ارشاد آنجا را مرکز رسانه های تصویری نامیده اند!) اهمیتی نداشت!
نهایتا موضوع پیش خرید منتفی شد و بنده و سایر عوامل فیلم با جای دیگری رایزنی کردیم که تعدادی نسخه های فیلم را پیش خرید کنند که حداقل ذره ای از مشکلات این گروه کم ادعا حل شود که الحمدالله با حمایت قاطعانه مدیر آن دستگاه که اتفاقاً واژه فرهنگی بر سر در تابلویش نیست و با ضمانت های لازم این اتفاق افتاد. فیلم درباره آمنه که طبق تعهد و عرف باید توسط موسسه رسانه های تصویری بعنوان صاحب رایت خانگی پخش میشد پخش نشد و نهایتاً ۱۸ آدر ۹۵ توسط بنده و آقایان مهدی عطایی، بهنام عبدی با حمل و نقل آقایان قربانی و زرنوش در تهران شروع به پخش کرد و پس از رسانه ای شدن موضوع پخش فیلم توسط کارگردان! سرکار خانم بهنوش بختیاری هنرمند محبوب و مردمی کشورمان قبول زحمت فرمودند که تعدادی از نسخه های فیلم را در تهران و چند شهر بزرگ کشور با هزینه شخصی که مبلغش هم کم نیست پخش کنند. موسسه رشد ورزش ایرانیان (نمایندگی استان گیلان) طبق تعهد به قراردادی که اردیبهشت نود و پنج بین بنده و موسسه منعقد گردیده بود پخش سه استان شمالی کشور گیلان،مازندران و گلستان را انجام داد و بنده هم طبق تعهد خودم بیست و پنج هزار نسخه فیلم مذکور را در اختیار موسسه گذاشتم تا هم در سوپرمارکتها و فروشگاه های عرضه محصولات فرهنگی و هم به ادارات و دستگاه های دولتی و بخش خصوصی آن را پخش و بفروشند تا بخشی از هزینه هایی که از ابتدای سال ۹۵ برای بنده کردند(بدهی های بانکی و چند تن از اشخاص) و همینطور پولهایی که به حدود ۱۲ نفر از عوامل فیلم داده بودند را بتوانند جبران کنند. یعنی در حقیقت بنده بخاطر فشارهای مالی فراوان ناگزیر شدم در ابتدای سال، بیست و پنج هزار نسخه را به موسسه رشد ورزش ایرانیان که چهار چهره فرهیخته فرهنگی،اجتماعی،ورزشی و رسانه ای مسوولیت آن را بر عهده دارند واگذار نمایم تا این موسسه هم بخشی از مشکلات بنده و عوامل فیلم را حل کند که انصافا هم به تعهدات خود عمل کردند(مستندات آن نیز موجود است) در حالیکه این موسسه وظیفه ای نداشت برای بنده و عوامل فیلم آن هم با عنوان پیش فروش هزینه کند اما بخاطر حضور چهره های فرهنگی، ورزشی که در موسسه فعالیت میکردند خوشبختانه این اتفاق افتاد. در تاریخ ۲۴ دی ۹۵ از ارشاد گیلان با آقای مهدی عطایی مدیر تدارکات فیلم که مدیر تدارکات موسسه هم هستند تماس گرفتند که به مبلغ ۳۰ میلیون تومان نسخه های فیلم را تحویل انباردار اداره کل بدهید. آقای مهندس جعفرزاده در آن مدتی که ما درگیر بیرون آوردن فیلم از موسسه رسانه های تصویری بودیم همچنان پیگیری هایشان را انجام دادند که قولی که به بنده و عوامل فیلم داده بودند عملی شود،ایشان بعد از منتفی شدن پیش خرید،اعتبار مبلغ ۳۰ میلیون تومان را در ازای خرید ۷۵۰۰ نسخه برای این فیلم مصوب کردند که جا دارد از ایشان باز هم تشکر نمایم. آقای مهدی عطایی طبق هماهنگی با نماینده موسسه در گیلان و آقای دکتر بابک علی اصغرزاده وکیل موسسه در تاریخ ۲۵ دی ۹۵، هفت هزار و پانصد نسخه dvd فیلم را تحویل انباردار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان دادند که رسیدش در موسسه موجود است و در تاریخ ۲۶ دی ۹۵ نیز فاکتور موسسه توسط آقای عطایی به حوزه مالی ارشاد گیلان تحویل داده شد و ثبت گردید که فاکتور هم موجود است. اواسط بهمن ۹۵ که از تهران برای بررسی وضعیت پخش فیلم برگشته بودم توسط یک دوستی که در ارشاد گیلان فعالیت می کند متوجه شدم که نامه ای از یکی از شعبات دادگاه حقوقی شهرستان رشت آمده و در آن ذکر شده که طی شکایت فردی که چند فقره چک از بنده داشتند(قابل ذکر است که مستندات کافی برای آن موضوع هم دارم و در موقع لازم ارایه خواهد شد) و حسب ادعای آن شخص اگر آقای احمد عبداللهیان بلوچی مطالبه ای از آن اداره دارند به حساب دادگستری واریز شود. البته نامه را به بنده ندادند و تاکنون نیز ابلاغی به بنده جهت حضور در دادگاه برای دفاع داده نشده است.
بنده آقای فاضلی را در آسانسور ارشاد دیدم و به ایشان گفتم بنده که طلبی از ارشاد ندارم و موسسه ای که فیلم را به شما فروخته مطالبه دارد، ایشان هم گفتند باید از دادگاه نامه بیاوری که بنده باز تاکید کردم وقتی من مطالبه ای از ارشاد ندارم و موسسه از ارشاد طلب دارد چه نامه ای باید بیاورم؟ایشان هم گفتند موضوع را به مشاور حقوقی،معاون مالی و ذیحساب ارجاع داده ام تا بررسی کنند. فردای آن روز هم مشاور حقوقی ارشاد با بنده تماس گرفتند و جلسه ای کوتاه با ایشان داشتم و توضیحات لازم را ارایه دادم.
از اینجا به بعدش خودش یک فیلم مستند است که شاید فیلمساز دیگری دوست داشته باشد روزی آن را بسازد! ظاهراً از آن روز به بعد تحرکات فراوانی توسط چند نفر به صورت خودجوش انجام شد که هر طوری هست بتوانند این مبلغ را مصادره کنند! مراجعات مکرر به ارشاد،برنامه و بودجه،استانداری، و هر جایی که فکرش را بکنید، حتی نشست ها و همایش های مختلف که این پول متعلق به آقای احمد عبداللهیان بلوچی است! اینقدر این تحرکات زیاد بود که کم کم داشتم به این باور میرسیدم که بالاخره یک روز هم که شده بنده از جایی طلبکار هستم! آقای مهدی عطایی که همان روز متوجه ماجرا شدند موضوع را با نماینده و وکیل موسسه در میان گذاشتند که وکیل موسسه گفتند یعنی ما باید هر روز به ارشاد گیلان مراجعه کنیم و اطلاع رسانی کنیم که ما طلبکار هستیم و احمد عبداللهیان بلوچی طلبکار نیست؟! وکیل موسسه گفتند بعید میدانم در مورد موضوعی که ” اظهر من الشمس ” است ما باید کاری بکنیم! این فیلم را موسسه به ارشاد گیلان فروخته، مثل دو،سه اداره دیگر که در آنجا هم موسسه فیلم را فروخته و دلیلی ندارد ما هر روز مراجعه کنیم که موسسه طلب دارد نه کارگردان فیلم!(در صورت لزوم،مستندات فروش فیلم به ادارات دیگر که توسط موسسه انجام شده منتشر خواهد شد) نهایتاً از آنجاییکه هر روز اخباری ضد و نقیض به آقای عطایی و سایر عوامل فیلم میرسید وکیل موسسه همراه با مدیر تدارکات که تحویل دهنده فیلمها بود به ارشاد گیلان مراجعه کردند و در جلسه با مشاور حقوقی که اظهار داشتند ما به شکایت فردی از کارگردان فیلم کار نداریم و فاکتور فروش که سند مالی ادارات محسوب میشود و از لحاظ قانونی معتبر است و پس از اینکه بودجه تزریق شود چک را در وجه موسسه پرداخت خواهیم کرد نامه ای نیز به آقای دکتر فاضلی توسط وکیل موسسه داده شد و ثبت گردید که از لحاظ اداری نیز روال کار طی شده باشد. پس از آن نیز هر نوع بررسی و استعلامی که حتی نمیتوان تصورش را هم کرد انجام شد و سرانجام با وکیل موسسه تماس گرفتند که شماره حساب موسسه را نیز معرفی کنید که وکیل موسسه آن را مکتوب به مشاور حقوقی و مالی معرفی کردند. ظاهراً دو،سه نفری که مدعی بودند این پول متعلق به احمد عبداللهیان بلوچی است و باید به حساب دادگستری واریز شود باز هم به صورت خودجوش متوجه شدند که مبلغ مورد نظر متعلق به موسسه است و گویا با موضوع کنار آمدند که احمد عبداللهیان طلبی از ارشاد ندارد و باید موضوع مطالبه از بنده را در دادگاه پیگیری کنند و تامین خواسته ای که نسبت به بنده داده بودند دیگر معنایی ندارد!
اما ۴۸ ساعت پس از این ماجرا، باز هم از ارشاد با وکیل موسسه و آقای مهدی عطایی تماس گرفتند که یک بار دیگر مدارک موسسه را بیاورید(پیش از این دو بار مدارک کامل موسسه تحویل داده شده بود!) و باز هم مدارک توسط آقای عطایی به مشاور حقوقی و آقای صمدی داده شد و اتفاقا آقای صمدی گفتند خب اینجا که موسسه طلبکار است پس باید جواب نامه دادگاه را بدهیم که آقای احمد عبداللهیان بلوچی طلبی از ارشاد ندارد. غروب چهارشنبه ۲۵ اسفند ۹۵ خبر رسید که تقاضای اولیه بنده در استانداری را برای ارشاد آورده اند و میگویند چون تقاضای اولیه خرید فیلم به نام بنده است پس این پول متعلق به احمد عبداللهیان بلوچی است!!! بعد از حدود ۴۵ روز با اصرار فراوان وکیل موسسه که خیلی فشار آوردند که من هم حتماً باید حضورا همراه با ایشان به ارشاد برویم تا تکلیف موسسه که این وسط آمده ثواب کند و در کار فرهنگی مشارکت کند و به تعدادی جوان هنرمند گیلانی کمک کند مشخص شود پنجشنبه ۲۶ اسفند ۹۵ همراه با وکیل موسسه و مدیر تدارکات به ارشاد رفتیم و مشاور حقوقی ما را به اتاق آقای صمدی هدایت کرد! ایشان بدون هیچ گونه مقدمه ای گفتند یک نامه ای که تو(شما هم نه!) به استاندار تقاضا داده بودی را آورده اند و تقاضا کننده تو هستی، پس این پول هم متعلق به تو است و باید به حساب دادگستری ریخته شود!یعنی خودشان دوختند و بریدند و حکم هم صادر کردند!وکیل موسسه گفتند آقای صمدی جسارتا موسسه ما این وسط چه کاره است؟! آقای صمدی گفتند ما در مورد موسسه شما بررسی کردیم و موسسه شما ورزشی است و صلاحیت فروش فیلم را ندارد! وکیل موسسه گفتند این واژه را اولین بار است در زندگیم شنیده ام! صلاحیت فروش دیگر چه صیغه ای است؟! مگر فروش فیلمی که مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد صلاحیت میخواهد؟! اگر موسسه صلاحیت فروش که واژه اختراعی شماست را نداشت چرا از موسسه فیلم تحویل گرفتید؟ ایشان گفتند ما اشتباه کردیم! وکیل موسسه گفتند به فرض اگر شما اشتباه هم کرده باشید ما که نباید تاوان اشتباه شما را بدهیم!ما صاحب ۲۵ هزار نسخه از این فیلم هستیم و دو ماه پیش ۷۵۰۰ نسخه فیلم تحویلتان داده ایم و فاکتورش را هم ثبت کرده ایم،شما باید طلب موسسه را بدهید و دعوای حقوقی دو شخص به ما ربطی ندارد!اما آقای صمدی حرف خودشان را زدند،وکیل موسسه هم گفتند شما نامه ای به موسسه بزنید که ما صلاحیت فروش(واژه ای که اختراع شد) را نداریم تا ما هم علیرغم میل باطنی از ارشاد گیلان شکایت کنیم تا بتوانیم به حق و حقوقمان برسیم… این گزارشی است از ۱۴ فروردین تا ۲۶ اسفند ۹۵ که برایم یک عمر گذشت…پخش فیلم را که خانم بهنوش بختیاری و موسسه رشد ورزش ایرانیان انجام دادند!تبلیغات محیطی فیلم در شهر رشت را که دکتر سید محمد علی ثابت قدم شهردار محترم و فرهیخته رشت زحمت کشیدند و حمایت کردند،اعتبار خرید حمایتی فیلم را هم که آقای مهندس جعفرزاده ایمن آبادی با همکاری استاندار محترم و ریاست محترم سازمان برنامه و بودجه انجام دادند…قضاوت را بر عهده مردم عزیزمان میگذارم…
آقای صمدی، فرافکنی به چه قیمتی؟! بازی با آبروی هنرمندان به چه قیمتی؟!

لازم به ذکر است حرف تازه این اظهارات را تایید یا تکذیب نمی کند و هیچ مسئولیتی متوجه این پایگاه خبری نیست. مسئولیت محتوای مطلب بر عهده نگارنده است و حرف تازه صرفا به انتشار این جوابیه (به دلیل بازنشر خبر ارشاد گیلان) اقدام کرده است. همچنین این حق برای ارشاد گیلان محفوظ است که جوابیه خود را از طریق همین پایگاه خبری منتشر نماید.