حرف تازه – رویداد ۲۴ دریادداشتی با عنوان «آقای دیپلمات و انتخابات ۱۴۰۰» نوشت: محمدجواد ظریف مهمترین سیاستمدر ایرانی بود که از رفتن ترامپ ابراز خوشبینی کرد و تنها چهرهای بود که بدون سانسور گفت حتما میان بایدن و ترامپ برای ایران تفاوت وجود دارد.
یکی از رسانهها خوشذوقی کرده بود و بخشی از فیلمی قدیمی از گفتگوی مفصل ظریف را منتشر کرد که در آن از رابطه خوبش با جو بایدن صحبت میکرد. پیش از آنکه چنین فیلمی هم منتشر شود، فعالان سیاسی بر یک نقطه اشتراک داشتند؛ اگر محمدجواد ظریف برای انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا شود، شرایط تمام نامزدهای انتخاباتی اصولگرا و اصلاح طلب تحت الشعاع حضور او قرار خواهد گرفت. کما آنکه پس از پیروزی بایدن برخی از فعالان سیاسی به سرعت تصاویری از محمدجواد ظریف منتشر کردند و از او خواستند در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نامزد شود.
با پیروزی جو بایدن شرایط به سرعت تغییر کرد و فعالان اقتصادی هم خیلی زود احساس کردند که با ورود بایدن ممکن است تغییراتی در وضعیت تحریمهای شکننده دوران ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد شود. در اولین روز کاری هفته دلار افت محسوسی داشت و به ۲۵ هزار تومان رسید و هرچند با اعلام خبر احتمال افزایش تحریم علیه ایران در ۷۴ روز باقیمانده دولت ترامپ و همچنین شایعه احتمال حمله آمریکا به ایران، بار دیگر دلار کمی افزایش یافت اما وضعیت کلی به این صورت بود که این اطمینان به بازار اقتصادی ایران داده میشد که با حضور بایدن و تیمی که برجام را تصویب کرد، شرایط به نفع ایران رقم خواهد خورد و با بازگشت آمریکا به برجام، از فشار اقتصادی به ایران کاسته خواهد شد. این ظاهر ماجراست، نکته مهم اینجا بود که چه کسی مسئولیت مذاکره مجدد با دموکراتها را بر عهده خواهد گرفت؟
پیش از این گفته میشد گروهی از سیاستمداران اصلاح طلب و اعضای دولت روحانی قصد دارند با ائتلاف دوگانه ظریف- جهانگیری وارد انتخابات ۱۴۰۰ شوند اما اخبار موثق حاکی از آن است که جهانگیری بعد از اینکه استقبال کم مردم را دید و همچنین به خاطر مسائل مالی که درباره برادرش مطرح بود تصمیم گرفته است در انتخابات شرکت نکند.
اسامی دیگری همچون محمدرضا عارف نیز به گوش میخورد که البته نام او به خاطر عملکرد فراکسیون امید چندان مطلوب اصلاح طلبان نیست و احزاب حامی او اندکشمارند. از آن سو گفته میشد علی لاریجانی گزینه مناسب میانهرویی است که میتوان روی او ائتلاف کرد. اما ظاهرا با پیروزی بایدن، بری فعالان سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که محمدجواد ظریف بهترین گزینه ممکن برای سال ۱۴۰۰ است. کسانی که ایده را مطرح کردهاند معتقدند نباید به سراغ کاندیدای اجارهای همچون لاریجانی رفت و به همین علت ظریف را بهترین گزینه ممکن میدانند.
اخباری از یکی دو روز گذشته شنیده شده که پیشنهادهای جدی به ظریف شده و او وعده داده که به آن پیشنهادها فکر خواهد کرد.
چالشهای محمدجواد ظریف برای انتخابات ۱۴۰۰
اگرچه پیروزی بایدن نام محمد جواد ظریف را بار دیگر به عرصه عمومی سیاست ایران کشانده است اما این تنها یک سوی ماجراست و از هم اکنون جریان سیاسی که به خاطر شهادت سردار سلیمانی از ترامپ متنفر بودند، حالا اصرار دارند جو بایدن هم در این تصمیم مقصر بوده و ایران حق ندارد با او مذاکره کند. به این ترتیب نخستین پالسهای ادامه تقابل و درگیری با آمریکا خطاب به ظریف از همین ابتدا شنیده شد.
وضعیت سیاسی اقتصاد ایران به خصوص در دو سال گذشته به شکلی بوده که به نظر میرسد با تداوم تحریمها، اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی قرار بگیرد و دیر یا زود با سعید جلیلی یا محمدجواد ظریف یا ابراهیم رئیسی یا اسحاق جهانگیری یا هر چهره دیگر در نهایت مذاکره اتفاق خواهد افتاد اما جریان ارزشی کشور قائل به هیچگونه مذاکرهای نیست. ماجرا تنها یک تفاوت جزیی دارد؛ فشاری که جریان اصولگرای ارزشی داخلی به چهرههایی همچون ظریف میآورد، بسیار عظیمتر از انتقادهایی است که ممکن است به سیاستمداران خودی همچون رییسی و قالیباف بشود. این یعنی بزرگترین چالش ظریف از جایی آغاز میشود که اگر روزی بپذیرد و برای ریاست جمهوری اعلام آمادگی هم بکند، برای مذاکره دست بالا را نخواهد داشت؛ چه آنکه مذاکره خارجی به حمایت داخلی نیاز دارد و ظریف با توجه به سوابق سیاسیاش نخواهد توانست شرایط انسجام و اقتدار داخلی را برای مذاکرات خارجی فراهم کند؛ مگر آنکه اوضاع به گونهای پیش برود که با حکم حکومتی همه ناگزیر از اطاعت شوند.
اگر چنین فرضی هم اتفاق بیفتد، باز مشکل دیگری وجود دارد که حامیان ظریف باید درباره آن فکر کنند؛ محمد جواد ظریف هرچند دیپلمات بسیار باهوش مسلط به ادبیات سیاسی و فهم بینالملل از مناسبات جهان است اما نشان داده در مناسبات داخلی نقطه ضعفهایی دارد. استعفا و پس گرفتن آن به خاطر دعوت نشدن به برنامه بشار اسد در تهران یکی از نمونههای ضعف ظریف در سیاست داخلی بود.
از سوی دیگر چنین اتفاقاتی اگرچه با واکنش سریع ظریف روبرو شد، اما نشان داد در مسائل حساس و استراتژیک جمهوری اسلامی همچون سوریه و لبنان، نه دیپلماسی ظریف که چهرههای دیگر تصمیمگیر هستند و در این مواقع نظام به گزینههای قابل اعتماد صددرصدی خود اتکا میکند. با این فرض، اینکه حاکمیت او را در قالب ریاست جمهوری پذیرا باشد هم از سوالاتی است که سخت بتوان به آن پاسخ داد.
ظریف با مجلس تندروی یازدهم تعامل میکند؟
در حوزه سیاست داخلی این اتهام به او زده شد که «خندهاش برای خارجیها و اخم و دعواهایش برای داخلیهاست.» مقصود منتقدان از این جمله اختلافات بزرگی بود که ظریف با نمایندگان اصولگرای مجلس دهم داشت و در دفعاتی به جدال لفظی شدید هم انجامید.
نیمی از مجلس دهم نمایندگان اصلاح طلب و میانه رو بودند که تلاش میکردند جلوی تندوریهای مجلس را بگیرند. به فرض اینکه ظریف بپذیرد، وارد عرصه رقابت شود، این بار باید از خود بپرسد که با دستکم ۲۸۰ نماینده اصولگرای مجلس یازدهم چه خواهد کرد؟ آیا او توان تعامل با آنها را دارد یا مهمتر اینکه اساسا اصولگرایان ارتدکس مجلس یازدهم حاضرند با سیاستمداری چون ظریف که حتی برخی از آنها او را نماد خیانت میدانند، تعامل کنند. اگر بنا باشد برای هر تصمیم، حکم حکومتی صادر شود، وضعیت بسیار پیچیده خواهد شد.
گفته میشود ظریف محبوبترین وزیر دولت روحانی است. هیچ نظرسنجی برای این گزاره در دست نیست اما شواهد نشان میدهد چنین گفتهای چندان هم دور از واقعیت نیست. شاهد ماجرا نگاهی به وضعیت سایر وزرای دولت است! شاید این محبوبیت زمانی به کارش بیاید، اما نکته مهمتر این است که خودش معتقد است کاری از او میخواهند که «بلد نیست انجام دهد» ظریف میگوید تخصصش در سیاست خارجی و دیپلماسی است و اداره کشور را بلد نیست، شاید در این جمله شکسته نفسی هم وجود داشته باشد، اما بخشی از حقیقت ماجرا هم در آن نهفته است. معمولا سیاستمداران حوزه داخلی با تمام ضعفهایی که دارند، آموختهاند، فشارها را خوب تحمل کنند و به خاطر یک تیتر کیهان، روی ویلچر نمینشیند!
پیشنهاد معاون اول قوی برای دولت ظریف!
برخی فعالان سیاسی برای رفع مشکل داخلی، پیشنهاد دادهاند که یک معاون اول بسیار قوی باید در کنار او حضور داشته باشد تا بتواند حوزه درون کشور را مدیریت کند. این نیز پیشنهادی است که قابل اجراست اما اگر دقیقتر آن را بررسی کنیم، این سوال نیز مطرح میشود که اگر چنین گزینهای وجود دارد، چرا خود او برای ریاست جمهوری اقدام نکند. شاید گفته شود ظریف توانایی گرفتن رای مردم را دارد. در چنین صورتی نیز ظریف میتواند از آن گزینه حمایت کند و از حامیانش بخواهد به گزینهای که معرفی کرده رای بدهند.
ظریف گزینه بسیار توانمندی است که در دولت روحانی توانست قابلیتهای خود را اثبات کند. او در تمام سفرهای خارجی بعد از برجام (تا زمان لغو توافق هستهای) فعالان اقتصادی را با خود به کشورهای دیگر میبرد تا آنها بتوانند پروژههای خارج از کشور را انجام دهند و ارز به کشور وارد کنند. تا آنجا که میشد در معاونت اقتصادی تغییراتی ایجاد کرد و پیشرفتهایی به دست آمد؛ پیشرفتهایی که البته با خروج آمریکا از برجام به بن بست خورد. تمام این اقدامات اما این معنا را نمیدهد که وظیفه دیپلمات و سیاستمدار یکی است. او در حوزه سیاست خارجی موفق است اما این به آن معنا نیست که در سیاست داخلی خصوصا مواجهه با تندوهای داخلی نیز موفق خواهد بود.
معمولا مخاطبان برندهایی همچون ظریف، به علت علاقمندی به سیاستمدارشان، مشکلات را نمیبینند و فقط خواهان آن هستند که گزینه مورد نظرشان روی کار بیاید. مقایسههای نامعقولی همچون شباهت ظریف و مصدق در همین فضا انجام شده است و در همین شرایط کم نیستند کسانی که معتقدند ظریف باید قسم «والله بالله تالله» خود را بشکند و حضور پیدا کند. معلوم نیست آنها موفق میشوند یا ظریف ترجیح میدهد از قید مذاکره دوباره با دموکراتها بگذرد و دوران بازنشستگیاش را طی کند.
آقای دیپلمات و انتخابات ۱۴۰۰ / دوگانه ظریف-بایدن چقدر راهگشاست؟
ارسال دیدگاه