به بهانه نصب تصویر آهنگساز گیلانی در شهرداری رشت؛

آشنایی با استاد احمدعلی راغب

حرف تازه : اخیرا تصویری از استاد احمدعلی راغب در ساختمان ساعت شهرداری رشت نصب شده است. به همین دلیل نگاهی بر زندگینامه احمدعلی راغب خواهیم داشت تا کمی بیشتر با او آشنا شویم. لازم به ذکر است این مطلب از ویکی پدیا برداشت شده است و ظاهرا مورد تایید استاد احمدعلی راغب است.  احمدعلی […]

حرف تازه : اخیرا تصویری از استاد احمدعلی راغب در ساختمان ساعت شهرداری رشت نصب شده است. به همین دلیل نگاهی بر زندگینامه احمدعلی راغب خواهیم داشت تا کمی بیشتر با او آشنا شویم.

لازم به ذکر است این مطلب از ویکی پدیا برداشت شده است و ظاهرا مورد تایید استاد احمدعلی راغب است.

photo_2016-10-03_19-08-24

 احمدعلی راغب: آهنگساز ، نوازنده و نویسندۀ ایرانی (زادهٔ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۳، بندر انزلی) است.[۲] [۳]

دوران کودکی، نوجوانی و جوانی

احمدعلی راغب، دومین فرزند خانواده اش بود که در سپیده دم روز دوازدهم اردیبهشت ماه سال یکهزاروسیصد و بیست وسه در شهرستان بندرانزلی متولد شد. مادرش در نوجوانی، به همراه خانواده اش از باکو و قفقاز به بندرانزلی نقل مکان کرده بود. در شهر باکو تا کلاس ششم ابتدایی درس خوانده بود و علاوه بر زبان فارسی به زبان روسی هم آشنایی داشت و با مبانی موسیقی و ساز پیانو نیز در مدرسه آشنا شده بود. ضمناً «تار قفقازی» را نیز به خوبی می‌نواخت. احمدعلی راغب تحت تأثیر مادر، از دوران کودکی به موسیقی علاقه‌مند شد و با حمایت و تشویق و آموزش‌های والدین و به ویژه مادرش، فراگیری موسیقی و همچنین نواختن «تار قفقازی» را آغاز کرد و به پیشرفت قابل توجهی در این عرصه رسید. در سال ۱۳۳۹ پس از قبولی در رشتهٔ طبیعی ، برای آنکه هرچه زودتر شغلی برای خود دست و پا کند وارد دانشسرای شبانه‌روزی کشاورزی شد. به این ترتیب، می‌توانست پس از دو سال تحصیل در دانشسرا، به عنوان معلم مدارس روستایی، برای تعلیم روستازادگان اعزام شود. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۲ با حکم اداره فرهنگ استان گیلان ، به عنوان معلم در مدارس روستایی گیلان مشغول به کار شد. در همین ایام و همزمان با تدریس، با ساز «تار » انسی دائمی داشت و پیشرفتش برای خودش بسیار قابل قبول بود. ضمناً به نواختن ساز «عود» نیز بسیار علاقه‌مند شد. احساس می‌کرد که قطعاتی را می‌نوازد که پیش از این هرگز نشنیده است. سرانجام تصمیم گرفت یک قطعه موسیقی محلی گیلکی به همراه شعر، آماده کند و به شورای موسیقی رادیو گیلان ارائه دهد. این اولین کار حرفه‌ای احمدعلی راغب بود. با این حال، شورا از آن استقبال قابل توجهی کرد و بنا شد که با صدای فریدون پوررضا خوانندهٔ سرشناس آن روزگار موسیقی گیلان، اجرا شود. نام این قطعه «نوقاندار» بود. همزمان از او دعوت به عمل آمد تا به عنوان نوازنده و آهنگساز محلی، با ارکستر فرهنگ و هنر گیلان به سرپرستی یحیی نیک نواز همکاری کند و ضمناً گروه نوازی را نیز نزد ایشان فراگیرد. به این ترتیب، به منظور تداوم فعالیت حرفه‌ای، در سال ۱۳۴۳ به شهر رشت نقل مکان کرد. هرچند تعهد خدمت در اداره فرهنگ گیلان، باعث می‌شد که همچنان همه روزه ساعات زیادی را از شهر به روستا دررفت‌وآمد باشد. به موازات این فعالیت‌ها، دوبار در ماه به تهران می‌آمد و نزد علی اکبر سرخوش به فراگیری دورهٔ تکمیلی تار می‌پرداخت تا در زمینهٔ بداهه نوازی نیز تجربه کسب کند. فراگیری «عود » را نیز نزد خویش پی می‌گرفت. در این دوران آهنگهای محلی زیادی ساخت که با صدای خواننده‌های مشهور گیلان اجرا و پخش شد. در سال ۱۳۴۵ به دلیل شهرتی که با ساخت ترانه‌ها و تصنیف‌های گیلکی نصیبش شده بود، از او دعوت شد که در ارکستر رادیو و تلویزیون گیلان نیز همکاری کند. به دلیل اینکه اساسنامه ارکستر فرهنگ و هنر این اجازه را نمی‌داد که نوازنده‌ای که در فرهنگ و هنر کار می‌کند، همزمان در ارکسترهای دیگر نیز مشغول باشد، این بود که در نهایت، از فرهنگ و هنر جدا و جذب ارکستر رادیو تلویزیون گیلان شد تا بتواند آهنگ‌های بیشتری بسازد و اجرا کند و ضمناً در زمینه گروه نوازی نیز به دلیل حجم بالای تولیدات رادیو تلویزیون در آن زمان، تجربهٔ ارکسترنوازی بیشتر و بهتری کسب نماید. چندی بعد نیز سرپرستی این ارکستر به او سپرده شد.[۴]

مهاجرت به تهران

احمدعلی راغب در دوران جوانی.

احمدعلی راغب در سال ۱۳۴۹، در حالی که همچنان ضمن تدریس در مدارس ابتدایی استان گیلان، به همکاری با رادیو تلویزیون گیلان به عنوان آهنگساز و نوازنده ادامه می‌داد و حدود چهل قطعه موسیقی نیز ساخته بود، به این نتیجه رسید که برای ادامهٔ فعالیت‌های هنری اش به تهران مهاجرت کند. ضمناً در همان سال، در انستیتو مربیان هنری تهران نیز پذیرفته می‌شود؛ بنابراین با مشقت فراوان زمینهٔ انتقال به تهران را فراهم کرد و در سال ۱۳۴۹ به تهران آمد تا هم به عنوان مأمور به تحصیل از اداره فرهنگ گیلان، در تهران به تحصیل در رشته موسیقی و آموزش هنر و جامعه‌شناسی هنر بپردازد و همچنین فعالیت‌های حرفه‌ای اش را در زمینه موسیقی با شرایط بهتری دنبال کند. پس از مدتی، در سال ۱۳۵۰ با قبولی در آزمون هنری شورای موسیقی رادیو، به عنوان نوازندهٔ «عود» در ارکستر سازهای ملی رادیو زیر نظر مهدی مفتاح و بعدها، همایون خرم ، مشغول به کار گردید و آهنگ‌هایی نیز برای خوانندگان معروف و طراز اول آن روزگار ساخت و اجرا کرد و همچنین قطعات بدون کلام فولکلور گیلانی که سال‌ها برای گردآوری آن‌ها زحمت کشیده بود را توانست با همین ارکستر اجرا نماید که هنوز هم پخش می‌شوند. حضور در محضر استادان بزرگی همچون جلیل شهناز ، فرهنگ شریف ، علی اکبر سرخوش ، همایون خرم ، علی تجویدی ، جواد معروفی و… و همکاری با این استادان، تجربیات ارزشمندی را برای او به همراه داشت و ذخیره‌ای گرانبها برای ادامهٔ فعالیت‌های هنری وی بود. علاوه بر این، احمدعلی راغب در همین زمان، همراه با گروه‌های هنری و خوانندگان مشهور و سرشناس آن روزگار، مسافرت‌های زیادی به خارج از ایران جهت معرفی و اشاعه موسیقی ایرانی داشت. دو بار به آمریکا، دو بار به انگلستان، یک بار به فرانسه، یک بار به ایتالیا، دو بار به آلمان، دو بار به ژاپن، و یک بار به مصر و کشورهای دیگر عربی سفر کرد.[۴]

قطع همکاری با ارکسترهای رادیو – آغاز فعالیت‌های انقلابی

پس از کشتار هفده شهریور سال هزاروسیصد و پنجاه و هفت از سوی رژیم پهلوی، احمدعلی راغب نسبت به این اتفاق، بی تفاوت نماند و همراه با برخی دیگر از هنرمندان سرشناس رادیو و تلویزیون، از همکاری با مراکز هنری وابسته به رژیم پهلوی و عضویت در ارکستر سازهای ملی، استعفاء داد. ارتباط با برخی گروههای هنری غیررسمی و آشنایی با افرادی همچون حسین شمسایی ، مجید حداد عادل و حمید شاهنگیان ، به زمینه‌ای برای فعالیت‌های انقلابی او تبدیل شد. همکاری در تهیه و تولید سرودهایی که بنا بود در محصولات فرهنگی نیروهای انقلابی (سخنرانی‌ها و…) استفاده شده و به شیوه زیرزمینی به دست مردم برسد؛ وظیفه این گروهها بود که در مساجد و محافل مخفی، تشکیل شده بود. سرودهایی همچون «معلم شهید» (در رثای علی شریعتی «بابا خون داد»، «خیر مقدم»، «نغمه اتحاد» و … برخی از تولیدات موسیقایی احمدعلی راغب در آن مقطع بود که بعدها و پس از پیروزی انقلاب و از سرگیری فعالیت ارکسترهای موسیقی و فعالیت‌های هنری در رادیو و تلویزیون، بازسازی شده و با تنظیم برای ارکستر، اجرا شد.[۴] [۵]

فعالیت‌های هنری پس از انقلاب

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، احمدعلی راغب با تلاش فراوان و با همکاری جمعی برخی از هنرمندان، گروه‌هایی را جمع‌آوری کرده و مشغول ساخت سرودهای انقلابی شد. مشکل پیش روی او و معدود آهنگسازان دیگری که عزم همراهی با تغییرات را داشتند، عدم دسترسی به نمونه و الگویی بود که مطلوب موسیقی انقلابی بر اساس شرایط جدید باشد؛ بنابراین تصمیم گرفت تا از شعارهای مردمی که از بطن کوچه و خیابان می‌جوشد، برای ساخت موسیقی الهام بگیرد. ذخیرهٔ موسیقی فولکلور و آیینی نواحی مختلف ایران، که احمدعلی راغب از جوانی دلمشغول فراگیری و ثبت آنها بود؛ در این مقطع به کمک او آمد و جنس موسیقی او را از دیگر آهنگسازان متمایز ساخت. این می‌توانست بهترین الگو برای سرود انقلابی در پیوند با باورهای عمیق بومی و مذهبی مردم باشد باشد. با شکل گیری مجدد فعالیت‌ها در رادیو، علی‌رغم محدودیت‌های موجود، حضور شخصیت‌هایی نظیر مجید حدادعادل در رادیو و حمایت‌های او، دلگرم کننده بود. تلاش‌های احمدعلی راغب ادامه یافت که این تلاش‌ها در کنار دوستی صمیمانه و همکاری با شعرای برجسته‌ای نظیر مهرداد اوستا ، محمود شاهرخی ، مشفق کاشانی ،حمید سبزواری ، محمدعلی معلم و … ، به ساخت سرودهایی نظیر «خوش آمدی امام ما»، «بانگ آزادی» (الله اکبر، خمینی رهبر)، «شهید مفتح» ، «شهید مطهر»، «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» ، «راه رجا»، «نغمهٔ توحید»، «نغمۀ اتحاد»، «بابا خون داد»، «همشاگردی سلام» و … انجامید. احمد علی راغب در اواخر سال ۱۳۵۹ با گسترش فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی ، به سفارش شهید بهشتی (دبیرکل وقت حزب جمهوری اسلامی) سرودهایی برای حزب ساخت که از مشهورترین آن ها، «سرود رسمی حزب جمهوری اسلامی» است که مورد تقدیر شهید بهشتی قرار گرفت.این همکاری برای مدتی به جلساتی مداوم با برخی مسئولین حزب، پیرامون مسائل فرهنگی و هنری و همچنین پذیرش مسئولیت امور هنری و سرود حزب جمهوری اسلامی و نیز ایجاد و سرپرستی گروه کر دفتر حزب منجر شد.پس از واقعۀ انفجار تروریستی در دفتر حزب و کشته‌شدن بهشتی و یارانش، احمدعلی راغب در سوگِ این واقعه، سرودهای «حدیث درد»(شقایق های پرپر)[۶] ،«وافریادا» و «بهشتی سیرت» را ساخت . راغب همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، ساخت سرودهایی پیرامون دفاع مقدس را آغاز کرد که سرود «این پیروزی خجسته باد» پیرامون فتح خرمشهر ، «ظفر مبارک»، «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» ، و سرودهای بسیار دیگری در زمرهٔ آن است. تا به امروز و مطابق با آمار موجود در آرشیوهای صداو سیما بالغ بر “هزار و چهارصد” قطعه موسیقی از او به ثبت رسیده است و او را در بین دوستان و همکاران به ” مرد هزار آهنگ “مشهور کرده است.[۷] [۸] [۹] [۴]

ساخت سرود «بانگ آزادی» (الله و اکبر، خمینی رهبر)

ساخت این سرود پیش از نوروز ۱۳۵۸ از سوی مجید حداد عادل که رئیس وقت رادیو بود به احمدعلی راغب سفارش داده شد. شعر آن را حمید سبزواری سرود و محمد گلریز آن را خواند. این سرود نخستین بار همزمان با پیام نوروزی امام خمینی در نوروز سال ۵۸ پخش شد و از سوی مردم به عنوان سرود ملی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد. مسئولان بلندپایه و اعضای شورای انقلاب، با وجود تحسین فراوان از این سرود، به دلیل طولانی بودن آن، تشخیص دادند که سرود دیگری به عنوان سرود ملی ساخته شود. این سرود همچنان هر روز پیش از خبر ساعت چهارده رادیو سراسری، پخش می‌شود و به یکی از ماندگارترین آثار مرتبط با انقلاب اسلامی تبدیل شده است.[۱۰]

ساخت سرود «شهید مطهر»: ملاقات با امام خمینی و رسمی شدن فعالیت‌های موسیقی

در سال ۱۳۵۹ در اولین سالگرد شهادت آیت‌الله مطهری، از سوی دفتر امام خمینی و توسط سید احمد خمینی ، ساخت سرودی در رثای مرتضی مطهری سفارش داده شد و مسئولیت این کار به احمدعلی راغب واگذار شد. او این سرود را بر روی شعری از حمید سبزواری ساخت و محمد گلریز آن را خواند. سرودی که با استقبال گستردهٔ مردم مواجه شد. امام خمینی نیز عوامل این سرود را در خرداد ۱۳۵۹ به حضور پذیرفت و آن را مورد تأیید و تحسین فراوان قرار داد. این اتفاق با بازتابی که داشت، در واقع باعث رسمی شدن فعالیت‌های موسیقی پس از انقلاب شد و به دنبال آن با تأسیس واحد موسیقی در رادیو، فعالیت‌های موسیقی با آزادی و انسجام بیشتری دنبال شد و گروههای موسیقی شکل کامل تر و رسمی تری به خود گرفتند.[۱۱] [۱۲]

ساخت سرود «ننگ به نیرنگ …»

در خرداد سال ۱۳۵۹ و در دیداری که احمد علی راغب به دلیل ساخت سرود «شهید مطهر» با امام خمینی داشت، موضوع دیدگاه امام خمینی پیرامون قطع ارتباط با آمریکا و پیامی که قرار است در این باره صادر کنند، از سوی سید احمد خمینی مطرح شد و ایشان خواستند تا این پیام، دستمایهٔ ساخت سرودی با همین مضمون شود. در نتیجه احمدعلی راغب این سرود را ساخت.[۱۳] کلام آن نیز از حمید سبزواری است و با صدای اسفندیار قره باغی اجرا شد.[۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷]

ساخت سرود «این پیروزی خجسته باد …»

در سال ۱۳۶۱ در شرایطی که قوای نظامی کشور، در تدارک حمله‌ای وسیع به منظور بازپس گیری خرمشهر از عراق بودند؛ ساخت سرودی با مضمون «پیروزی» به مسئولان رادیو سفارش شد. این موضوع، با احمدعلی راغب و حمید سبزواری، درمیان گذاشته شد و این دو، ساخت آهنگ و کلام این سرود را آغاز کردند هرچند که بهانهٔ ساخت این سرود، تا پس از فتح خرمشهر، محرمانه ماند و حتی برای سازندگان آن نیز افشا نشد. تا اینکه نخستین بار پس از اعلام خبر پیروزی عملیات بیت المقدس و بازپس گیری خرمشهر، این سرود از رادیو سراسری پخش شد. این سرود به یکی از جاودانه‌ترین سرودهای دوران جنگ تحمیلی تبدیل شده است.[۱۸] [۱۹] خوانندهٔ آن محمد گلریز است.تنظیم برای ارکستر نیز بر عهدۀ مجتبی میرزاده بود.[۲۰] [۲۱]

پیام احمدعلی راغب پس از درگذشت حمید سبزواری

احمدعلی راغب پس از درگذشت همکار و دوست قدیمی اش، حمید سبزواری ،پیام تسلیتی منتشر کرد.متن این پیام به این شرح است:[۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵]

در سوگ فقدان یار دیرین روزهای خطر و فرار، و همراه و هم‌نجوای لحظات غریبی و انتظار، و امین روزهای فتح و قرار، جز پرده‌نشینی و مویه‌گری سزا نیست. بار غم، سنگین است و از طاقت بیمار و افسرده چون منی افزون. اما چه باید کرد که گفته‌اند در مصیبت‌ها ذکر خیر، فراخوانی است که با آن، دیگر دوستان و یاران را برای حمل ثقل بار غم و اندوه، به یاری طلب می‌کنیم. پس برای تسلای خاطر خودم و همه غم‌زدگان این فقدان، اندکی از بسیارانِ بزرگی و شکوه شعر استاد حمید سبزواری را بر زبان می‌آورم و باقی آنچه بر زبان نیاید را به نجوای درونی خودم با روح این عزیز وامی‌گذارم.

مرحوم استاد حمید سبزواری را به القاب بسیاری خوانده‌اند. او را به حق، پدر و بلکه بنیان‌گذار شعر آیینی انقلاب نامیده‌اند و باز او را صدرنشین حماسه‌پردازان زمانه ما نام‌نهاده‌اند. این همه، برازنده حمید سبزواری است. اما به باور من که روزهای بسیاری از عمر هنری خود را با ایشان گذرانده و نیز با کثیری از اشعارش خلوت‌ها داشته‌ام، شعر سبزواری، بیش از هرچیز، «شعر برائت» بود. برائت، مملو از یقین و اطمینان است اما هرگز آرام ندارد و با هیچ وصلی نیز از پای نمی‌نشیند. بشارت است اما بیم نیز می‌دهد؛ تجلیل است اما نهیب نیز می‌زند. از همین روست که شعر سبزواری، حتی آنجا که در رثای عزیزی است، همواره با موضوع خود، فاصله می‌گیرد و در سرگرم شدن به تجلیل و بزرگداشت، هرگز راه ناپیموده‌ای که پیش روست را از نظر دور نمی‌دارد.

در اشعار سبزواری، همواره راهی برای بازرفتن و هدفی برای پی‌گرفتن، در کار است. همین برائت از رضایت به حال و روز است که باعث می‌شود، شعر سبزواری، انقلابی باشد و انقلابی نیز بماند و هرگز به زینت‌المجالس شدن، حتی در حلقه یاران نیز رضایت ندهد. بی‌تردید این برائت دائمی به پای هدف و مقصد، میراث استاد سبزواری برای شعر و هنر انقلابی روزگار پس از او و پس از ماست.

بار دیگر، غم سترگ این فقدان عظیم را به خودم و به همه دلبستگان و وابستگان استاد سبزواری تسلیت می‌گویم و برای آن جانِ ناآرام، آرامش ابدی را در جوار رحمت پروردگار آرزو می‌کنم.

احمدعلی راغب ۲۲ خردادماه ۱۳۹۵

دریافت مدرک درجه یک هنری

در سال ۱۳۸۲ بدلیل خلق سرودهای جاودانه، احمدعلی راغب موفق به دریافت مدرک درجه یک هنری (معادل دکتری) در رشته آهنگسازی از جانب شورای ارزشیابی هنرمندان کشور گردید که از سوی احمد مسجد جامعی ، وزیر ارشاد وقت، به او اعطا شد.

انتشار کتاب زندگی نامۀ احمدعلی راغب

محسن صفایی فرد ،مسئول واحد موسیقی «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی »، در گفتگو با خبرگزاری فارس ،از انتشار زندگی نامه و خاطرات هنری و فرهنگی احمدعلی راغب خبر داد.این کتاب که با نظارت محسن صفایی فرد گردآوری و تدوین شده است،هم اکنون در مراحل نهایی آماده سازی است و بزودی از سوی دفتر مطالعات جبهۀ فرهنگی انقلاب منتشر خواهد شد.[۲۶] [۲۷]

سخنرانی در همایش بزرگداشت روز جهانی میراث دیداری و شنیداری

احمدعلی راغب در حال سخنرانی در همایش بزرگداشت روز جهانی میراث دیداری و شنیداری

احمدعلی راغب در مراسم بزرگداشت روز جهانی میراث دیداری و شنیداری که از سوی یونسکو در سازمان اسناد و کتابخانه ملی و با حضور ایرینا بوکوا مدیرکل یونسکو برگزار شد، پیرامون موسیقی، مفاهیم و ارزش ها ،به ایراد سخنرانی پرداخت.[۲۸]

بزرگداشت در جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر

مراسم بزرگداشت احمدعلی راغب در اختتامیه بیست و هشتمین جشنواره موسیقی فجر در سال ۱۳۹۱ برگزار شد و از یک عمر فعالیت های هنری او تقدیر به عمل آمد.[۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲]

واکنش به اقدام پلیس عربستان در تعرض به دو نوجوان ایرانی

احمدعلی راغب در فروردین ماه سال ۱۳۹۴ در پیامی که در خبرگزاری‌ها درج شد، به اقدام پلیس عربستان در تعرض به دو نوجوان ایرانی واکنش نشان داد.[۳۳]

واکنش به بیماری محمدرضا شجریان و همدردی با وی

در نورووز سال ۱۳۹۵ و پس از اعلام خبر بیماری محمدرضا شجریان،احمدعلی راغب در یادداشتی که در خبرگزاری ها درج شد،برای وی آرزوی سلامتی کرد.متن این نامه به شرح ذیل است:[۳۴]

سنت آواز ایرانی، در دوام و استحکام، بی تردید مرهون محمدرضا شجریان است. چهره ماندگاری که در طول دوران درخشان فعالیت هنری اش میراث گرانقدر آواز ایرانی را هنرمندانه با گنجینه فاخر ادب پارسی درهم آمیخته و نواهایی گوشنواز و ماندگار، برجای گذارده است. اینجانب همواره بر این عقیده بوده ام که صف حاملان فرهنگ و هنر اصیل ایرانی، صفی واحد است که در طول دوران پرفراز و نشیب حیات هنر اصیل در این مرز و بوم، دلهای مردمی با رسمها و رنگهای گوناگون، اما رنجهایی مشترک را با خود همراه کرده و راهش را پیموده است.در این میان هرچند اصحاب این صف واحد، در برهه های متفاوت، ارزیابی های مختلفی از شرایط زمانه و نیز قضاوتهای متفاوتی درباره تاریخی که فرهنگ و هنر ایران، طی کرده است داشته اند؛ اما این تفاوتها هرگز موجب آن نشده است که به هیچ بهانه ای، در برابر هم صف کشیده و یا در میان خودشان خط کشیهایی فرعی و ای بسا ساخته و پرداخته دیگران را به رسمیت بشناسند. چه آنکه علیرغم همه ی تفاوتها این جماعت، در زخمی که در مقاطع مختلف و به بهانه های مختلف، بر تارک هنر اصیل و متشخص ایرانی نشسته است همدرد بوده اند. خبر بیماری استاد محمدرضا شجریان در آغازین روزهای حلول بهار تازه، اینجانب را که همواره خود را دوست و همکار ایشان دانسته و میدانم، متأثر کرده است. زخمی که بر جان شجریان عزیز نشسته، چند صباحی است که مهمان ناخوانده ی من نیز شده است و در کنار همه ی رنجها و شِکوه ها، رنجی مضاعف با خود آورده است. رنجی که ما با آن نیز خو گرفته ایم و مراعاتش کرده ایم. پس به رسم همراهی و همدردی بر این درد مشترک، بر خود واجب میدانم که به آستان پروردگار صاحب هنر، برای سلامتی صدای ماندگار آواز ایران و همه ی دیگر اصحاب فرهنگ و هنر اصیل این مرز و بوم، دست دعا بگشایم و بهاری را آرزو کنم که در آن بهار، قامتهای برافراشته، سترگ و کهنسال صاحبان هنر اصیل در این سرزمین، گزندی از بیماری و آفتی از شکوه و رنج را به خود نبینند. به امید آن روز……..

احمدعلی راغب. چهارم فروردین ماه ۱۳۹۵

نامۀ سرگشادۀ احمدعلی راغب به علی جنتی-وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی-پیرامون حواشیِ مربوط به لغوشدنِ کنسرت های موسیقی

در شهریور ۱۳۹۵ و در پی اتفاقات و مباحث مطروحه پیرامون حواشیِ مربوط به کنسرت های موسیقی و بایدها و نبایدهای آن، احمدعلی راغب ،در نامه ای سرگشاده خطاب به علی جنتی ، مواضع و دیدگاه های خویش را در این ارتباط بیان کرد.متن این نامه به شرح ذیل است :[۳۵] [۳۶] [۳۷]

جناب آقای جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

با سلام

حکما جنابعالی عطف به مسولیت‌تان در جریان کم و کیف مناقشه‌ای که در فقره‌ی برگزاری کنسرت موسیقی درگرفته است قرار دارید. برای اینجانب که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، علاوه بر تولید آثار موسیقی، در نظارت بر فرایند تولید، ذیل دولت انقلاب و وضعیت انقلابیِ آن روزها مسئولیت و مشارکت مستقیم داشته‌ام، کشمکش‌های اخیر، یادآور تلاش‌ها و ممارست‌های مسئولانه‌ای است که در نخستین سال‌ها عزم آن داشت تا موسیقی مقبول جامعه‌ی انقلاب کرده را به کرسی بنشاند تا هم موسیقی، جایگاه خود در نظام جمهوری اسلامی را بشناسد و هم جایگاه و منزلت موسیقی، از سوی دولت و ملت، به رسمیت شناخته شود.

بی‌راه نیست اگر بگویم بخش قابل توجهی از دغدغه‌های طرفین مناقشه‌ی اخیر، با تنش‌ها و بیم و امیدهایی که من و همکارانم، سی و اندی سال پیش، درباب سرشت و سرنوشت موسیقی پس از پیروزی داشتیم، شباهت‌های زیادی دارد.

اما باید اعتراف کنم که این تداعی، هرگز خوشایند من نیست. البته در این بین، نویدی هم وجود دارد و آن اینکه موسیقی، همچنان موضوعی مهم و اثرگذار در نظامات اجتماعی و فرهنگی کشور است که هیچ کس نمی‌تواند از کنار قدرت و اهمیت آن به راحتی بگذرد. اما بیم آن دارم که تلاش‌هایی که من و همکارانم در راستای حصول توافقی ضمنی میان هنرمندان و دولتمندان بر سر نحوه و ماهیت کار موسیقی در ایران پس از انقلاب داشتیم، در میانه‌ی این تنش‌ها به شکست کشانده شود. تلاش‌هایی که نهایتا به استقرار نسبی رویه‌های تولید موسیقی در عصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجامید و حیات فعال و اثرگذار موسیقی در شرایط جدید را تضمین کرد.

جناب آقای وزیر!

بیش از سی و پنج سال از روزی که حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی، سرود «شهید مطهری» را در حضور اینجانب که سازنده‌ی آن سرود بودم و دیگر همکارانم، راهِ درستِ کار موسیقی در نظام جمهوری اسلامی دانستند می‌گذرد. تأیید و تأکید آن روز امام، تنها اعلام رضایت از یک محصول منحصربه فرد موسیقایی نبود. آنچه ما را در آن روز تاریخی، بیش از هرچیز خوشنود می‌ساخت، نظر مثبت حضرت امام در اینباره بود که می‌توان قاعده‌ی موسیقی در نظام جمهوری اسلامی را پی گرفت و پایه گذاشت و رویه‌های آن را تثبیت کرد. در واقع، ما چنین می‌پنداشتیم که تأیید آن روز امام، صرفا تأیید هنر چند هنرمند – آن روزها جوان- نیست، بلکه امام(ره) تلاش‌های ما برای استقرار موسیقی مطلوب در دل اضطرار برآمده از انقلاب را تأیید و تقویت کرده بودند.

جناب آقای وزیر!

مناقشه‌ی اخیر درباب برگزاری کنسرت‌ها، خطر بازگشت به شرایط پیش از استقرار و تثبیت موقعیت موسیقی در جمهوری اسلامی را تداعی می‌کند. پرسش اینجاست که چه کسانی از تشدید ابهام درباره‌ی جایگاه موسیقی در کشور سود می‌برند؟ پاسخ روشن است. از دامن زدن به ابهام، تنها کسانی منتفع می‌شوند که مایلند جریان تولید موسیقی در کشور را از رویه‌ها و قواعد مستقر آن دور کنند و استاندارد موسیقی در جامعه را تنزل ببخشند. جریان موسیقی اصیل و فرهنگی که تباری روشن دارد و قواعد کار در شرایط حاکم را نیز به خوبی می‌شناسد و به صرافت طبع و زیور هنر، همواره از کیفیت تولیدات موسیقایی خود حراست کرده است، از استقرار وضعیت مبهم و تاریک و روشن، متضرر خواهد شد و تضعیف می‌شود. کوتاه سخن آنکه ابهام، عرصه را برای هرزه‌نگاری و ولنگاری که مطرود همه‌ی دلسوزان فرهنگ و هنر کشور است، بازتر خواهد کرد و اگر کسی جز این بیاندیشد، یقینا بر خطاست.

جناب آقای وزیر!

هرچند تاریخ عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در برخی دوره‌ها، سابقه‌ی چندان مطلوبی از حساسیت و پیگیری در قبال وضع مطلوب و کیفی تولید موسیقی در کشور را نشان نمی‌دهد، اما ظن من بر این است که جنابعالی و همکارانتان در وزارت فرهنگ و ارشاد فعلی، علیرغم برخی مواضع مبهم و نگران کننده در این‌باره، متوجه اهمیت صیانت از رویه‌های شفاف حاکم بر تولید و تکثیر موسیقی در کشور هستید. می‌توان به یقین گفت که تنها راه ارتقای وضعیت موجود موسیقی به وضعیت مطلوب، شفافیت هرچه بیشتر در روند حاکم بر تولید و تکثیر و ارزیابی آثار موسیقی در جهت ارتقای ذائقه شنیداری جامعه است.

جناب آقای وزیر!

قاطبه‌ی هنرمندان موسیقی، دلبسته به سنت‌ها و ارزش‌های فرهنگی و اعتقادی جامعه‌ی ایران هستند. بسیاری از همکاران من همچنین از گذشته تا اکنون، حساسیت¬هایی که بعضا در قبال موسیقی وجود داشته است را درک کرده و خود را در قبال این حساسیت‌ها مسئول دانسته‌اند. در فقره‌ی اخیر نیز هرگز سخن بر سر نادیده انگاشتن قداست و حرمت بارگاه و حریم رضوی (ع) نیست. بلکه آنچه مطلوب نیست، تشدید ابهام‌ها درباره‌ی کار موسیقی در حدود مرزهای فرهنگی و عقیدتی ماست. انتظار این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از جایگاه قانونی خود، به ایجاد مفاهمه‌ای موثر در این باره، با همه‌ی متنفذین اقدام کند و اگرچنانچه دغدغه یا خواسته‌ی مقبولی هم هست آن را نه با دامن زدن به ابهام، بلکه با تعیین رویه‌های قانونی مشخص و اعلام شده، تأمین نماید.

توفیق همکارانم در تولید و عرضه‌ی موسیقی ارزنده به جامعه و نیز توفیق مضاعف جنابعالی و همکارانتان در صیانت از جایگاه تاریخی و فرهنگی موسیقی در کشور را از خداوند متعال خواستارم.

احمدعلی راغب

۵ شهریورماه ۱۳۹۵

حمایت از مذاکرات سیاسی و آمادگی های نظامی برای حفظ امنیت کشور

احمدعلی راغب،در واکنش به بحث‌های محافل فرهنگی و سیاسی درباره نسبت «موشک» و «مذاکره» ،در نوشتاری که در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۹۵ در خبرگزاری های کشور منتشر شد،با اشاره به سخنان رهبر انقلاب، از مذاکرات سیاسی و آمادگی های نظامی برای حفظ امنیت کشور حمایت کرد.متن این پیام به شرح ذیل است: [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱]

آوارگان و پناهجویانی که در مرزهای اروپا سرگردانند، صدایشان به کسی نمی‌رسد. هیچ صاحب قدرتی با آنها گفتگو نمی‌کند و هیچکس ناله‌ی زنان و کودکانشان را به چیزی نمی‌گیرد. نه چون در روزگار ما حنای گفتگو و مذاکره، رنگی ندارد و نه از آنرو که راهی به گفتگو با قدرتمندانِ امروز و فردای دنیا نیست. اینها همه هست، اما نه برای آنکس که سرزمینی از آنِ خود ندارد. شاید حق با داستایوفسکی بود که به زبان استعاره گفت «آنکه سرزمین ندارد، خدا ندارد». نه امروز و نه فردا، هیچ نیرویی با امنیت مرزهای یک سرزمین که نعمتی خدادادی است برابری نمی‌کند. جنگاوری و مذاکره، هردو هنر است. سلحشورانِ جنگاور و دیپلمات‌های قدرتمند، هنرمندان یک ملت‌اند که با هنرشان امنیت و عزت را برای یک کشور به ارمغان می‌آورند. همانطور که در یک ارکستر موسیقی، همه‌ی نوازندگان باید کارشان را با قدرت انجام دهند تا یک سمفونی، زیبا، باصلابت و گوش‌نواز باشد، سمفونی امنیت و اقتدار یک ملت نیز با کار هنرمندانه‌ی جنگاوران و دیپلماتها – هردو گروه با هم – به سرانجام مطلوب می‌رسد. زبان دیپلماسی و زبان موشک، هردو ابزار این هنرمندی است. تضعیف یکی، به بهای دیگری، و یا صرف نظر کردن از یکی، برای آن دیگری، نه خردمندانه است و نه هنرمندانه! این چنین مباد…

احمدعلی راغب. ۱۵ فروردین ماه ۱۳۹۵

مسئولیت‌ها در سازمان صداوسیما

احمدعلی راغب علی‌رغم دریافت کسوت بازنشستگی در سال ۱۳۶۷، در بین سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳ ریاست مرکز موسیقی سازمان صداوسیما [۴۲] را بر عهده داشت. پس از آن نیز تا سال ۱۳۸۲، مدیریت تولید موسیقی مراکز و استان‌های سازمان صداوسیما را عهده دار بود. ضمناً عضو شورای عالی موسیقی صداوسیما و شورای عالی نظارت و ارزیابی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی صداوسیما نیز بوده است که این همکاری همچنان ادامه دارد.[۵]

فعالیت در زمینهٔ نویسندگی

احمدعلی راغب در کنار فعالیت‌های موسیقایی خویش و عهده دار بودن مسئولیت‌های مدیریتی در عرصهٔ موسیقی، پیوسته بطور جدی به عرصهٔ نویسندگی نیز می‌پرداخته است واین عرصه از جوانی تا کنون، همواره جزو علایق و دلبستگی‌های او به شمار می‌رفته است. او تا کنون بیش از ده رمان و داستان کوتاه و بلند و همچنین تعداد بسیاری قطعات کوتاه ادبی و هایکو نوشته است. از آثار نوشتاری او تا کنون سه اثر انتشار یافته که عبارتند از:

آلبوم‌های موسیقی

  1. آلبوم به یاد شهدای انقلاب، شاعر: حمید سبزواری، با صدای مهرداد کاظمی و محمد گلریز
  2. آلبوم شکوفه اشک، شاعر: مهرداد اوستا، با صدای مرتضی محمدی
  3. آلبوم در آیینه، بر اساس رباعیات خیام ، با صدای مرتضی محمدی
  4. آلبوم مینای دل، شاعر: مشفق کاشانی، با صدای مهرداد کاظمی
  5. آلبوم درد عشق، بر اساس غزلیات حافظ، با صدای بهرام گودرزی
  6. آلبوم کوراشیم، بر اساس موسیقی محلی گیلان، با صدای ناصر مسعودی
  7. آلبوم پرچین، بر اساس موسیقی محلی گیلان، با صدای ناصر مسعودی
  8. آلبوم قلندر، شاعر: نوذر پرنگ ، با صدای ناصر مسعودی
  9. آلبوم باغ تماشا، شاعر: ساعد باقری ، با صدای مهرداد کاظمی
  10. آلبوم مادر، شاعر: ساعد باقری، با صدای مهرداد کاظمی
  11. آلبوم رقص گلها، شاعر: ساعد باقری، با صدای عباس بهادری
  12. آلبوم وصل جانان، شاعر: ساعد باقری، با صدای حسن همایونفال
  13. آلبوم صدای عشق، با صدای بهرام حصیری
  14. آلبوم اشک مهتاب، با صدای عبدالحسین مختاباد
  15. آلبوم راز پرواز، با صدای سینا سرلک